کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حسن جان افزای روی او عیان
    دیده ام از روی پیدا و نهان
    پرتو خورشید روی او بود
    در حقیقت جمله ذرات جهان
    حسن او بر نقش عالم جلوه کرد
    شد جهان زان روز با نام و نشان
    روی او پیداست، کو چشم یقین؟
    تا جمال دوست بیند بی گمان
    هر زمان از روی مه رویی دگر
    حسن جان افروز او گردد عیان
    هر چه گویم در بیان آن جمال
    قطره باشد ز بحر بی کران
    مظهر آیات اسرار خداست
    هرچه ظاهر گشت در کون و مکان
    نیست در عالم بجز دیدار دوست
    مرهم درد درون عاشقان
    شد اسیری نیست در هستی و گفت
    لیس فی الدارین غیری هر زمان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha