کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان
    از بس که ظاهرست نماید چنین نهان
    آن یار بی نشان چو بخود کرد جلوه
    در عرصه ظهور نمود این همه نشان
    معشوق هر زمان چو بحسن دگر نمود
    هر عاشقی نشان دگر میدهد نشان
    حقا که نیست در دو جهان غیریار کس
    عین العیان بجو که عیانست در عیان
    یار است هرچه هست و جهان جز نمود نیست
    بود و نمود هر چه بود اوست، کو جهان؟
    خورشید روی دوست ز هر ذره رو نمود
    مرآت حسن اوست اگر کون و گر مکان
    در عاشقی چو کرد اسیری ز سرقدم
    در کاینات عشق از آن گشت داستان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha