کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم
    با می و معشوق لاف نیکنامی میزنم
    تا بملک وصل جانان راه یابد جان ما
    بی سرو سامان براه عشق گامی میزنم
    چون بکوی زهد کاری برنیامد زاهدا
    حالیا در میکده زندانه جامی میزنم
    من که در اقلیم تقوی خواجه بودم کنون
    پیش پیر میکده دم از غلامی میزنم
    تا نمایم ره بکوی وصل جانان خلق را
    در طریق حق صلای خاص و عامی میزنم
    چون ز خود فانی مطلق گشتم و باقی بحق
    در مقام فقر گلبانگ تمامی میزنم
    چون اسیری در طریق عشق بودم پخته
    زآتش سوداش اکنون جوش خامی میزنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha