کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ایم
    بی وصل تو بماتم هجران نشسته ایم
    زان دم که خط دوست بپوشید روی او
    با دود دل ز آتش پنهان نشسته ایم
    اندر هوای چشم و دو زلف سیاه او
    بیمار و ناتوان و پریشان نشسته ایم
    چون چشم مست اوست مرا ساقی از ازل
    سرمست و پرخمار بدوران نشسته ایم
    عمری در انتظار که روشن شود دلم
    از شمع روت با دل سوزان نشسته ایم
    تا روی چون چراغ تو شد شمع مجلسم
    در پرتو جمال تو حیران نشسته ایم
    چون بلبلان بموسم گل با هزار درد
    اندر هوای روی تو نالان نشسته ایم
    فارغ ز مدعی و ز اغیار بوده ایم
    بی زحمت حسود بیاران نشسته ایم
    همچون اسیری در غم آن سرو سیم بر
    با روی زرد و دیده گریان نشسته ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha