اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم با می و معشوق لاف نیکنامی میزنم تا بملک وصل جانان راه یابد جان ما بی سرو سامان براه عشق گامی میزنم چون بکوی زهد کاری برنیامد زاهدا حالیا در میکده زندانه جامی میزنم من که در اقلیم تقوی خواجه بودم کنون پیش پیر میکده دم از غلامی میزنم تا نمایم ره بکوی وصل جانان خلق را در طریق حق صلای خاص و عامی میزنم چون ز خود فانی مطلق گشتم و باقی بحق در مقام فقر گلبانگ تمامی میزنم چون اسیری در طریق عشق بودم پخته زآتش سوداش اکنون جوش خامی میزنم اسیری لاهیجی