کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم
    مهر رخسار تو کرده خانه در آب و گلم
    دعوی عقل و قرار ما هم از دیوانگیست
    ورنه با سودای عشق او که گوید عاقلم
    کشته شمشیر هجرانست جان بیدلان
    من به تیغ وصل جانان ای عجب چون بسملم
    میل عاشق باوفا و مهر معشوقست من
    از کمال عشق با جور و جفایش مایلم
    هر دو عالم یار می بینم ندارم فکر غیر
    من همه حق دیدم و فارغ ز فکر باطلم
    صد نشان در هر قدم دیدم ز یار بی نشان
    تا درین ره شد مقام بی نشانی منزلم
    گر کند قتل اسیری گو بدست خویش کن
    خون خود کردم بحل گر یار باشد قاتلم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha