کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش یارم جام می آورد و گفت این را بنوش
    تا که گردی مست و باشی بیخبر از عقل و هوش
    گفتمش من صوفیم می از کجا من از کجا
    گفت افسانه چه کار آید بیا و باده نوش
    از کف ساقی چو نوشیدم شراب آتشین
    مست و لایعقل برآوردم چو خم باده جوش
    عشق زور آورد و بودم مست و دلبر در نظر
    جان بشوق وصل او مستانه آمد در خروش
    گفتمش عمریست تا جویای وصلت گشته ام
    گفت ای بدمست تا کی خود نمائی رو خموش
    در نقاب زلف دیدم حسن او پنهان شده
    گفتم ای جان از جمال خود برافکن روی پوش
    در حریم انس ما با تو چو محرم بوده ایم
    می نما رو بی حجاب و دیگر از ما رو مپوش
    کی به بیداری نماید رو به کس در عمرها
    آنچنان حسنی که ما در خواب میدیدیم دوش
    از مریدی وارادت شد اسیری بهره مند
    گر شود مقبول خاطر پیش پیر می فروش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha