به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش

1980عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا که دریای قدم آمد بجوش
گشت صحرای دو عالم پرخروش
در نقاب کفر زلف بیقرار
نور ایمان رخ خوبت مپوش
تا نمودی حسن رخسار چو ماه
از دل و جانم ربودی عقل و هوش
ترک زهد و دین و دنیا در رهت
هست آسان پیش رند باده نوش
مستی و مخموری امروز ما
هست از آن می ها که یارم داد دوش
واقفم از ذوق مستی تا دلم
شد مرید پیر جام می فروش
دربدر بی پا و سرگردیده ام
چون اسیری سال ها در جست و جوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 2شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 3شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 4شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...5شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 6شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 7شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 8شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...9شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...10شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 11شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...12شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 13شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 14شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...15شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 16شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 17شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 18شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 19شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 20شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 21شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 22شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 23شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 24شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 25شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...26شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...27شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 28شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 29شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 30شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 31شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 32شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 33شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 34شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 35شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 36شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 37شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 38شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...39شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 40شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 41شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 42شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 43شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 44شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 45شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 46شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 47شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 48شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 49شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 50شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 51شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 52شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 53شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 54شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 55شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...56شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 57شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 58شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 59شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 60شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...61شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...62شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 63شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 64شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 65شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 66شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 67شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 68شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 69شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 70شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 71شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 72شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 73شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 74شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 75شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...76شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...77شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 78شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 79شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 80شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 81شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 82شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 83شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 84شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 85شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 86شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 87شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 88شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 89شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 90شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...91شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 92شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 93شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 94شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 95شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 96شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 97شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 98شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 99شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 100شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 101شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...102شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 103شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 104شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 105شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 106شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 107شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...108شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 109شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...110شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 111شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 112شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 113شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 114شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 115شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 116شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 117شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 118شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 119شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 120شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 121شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...122شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...123شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...124شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...125شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 126شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 127شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 128شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...129شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 130شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 131شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 132شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 133شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 134شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 135شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 136شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 137شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 138شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 139شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...140شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 141شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 142شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 143شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...144شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 145شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 146شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 147شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 148شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 149شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 150شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...151شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 152شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 153شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...154شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 155شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...156شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...157شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 158شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...159شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 160شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 161شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...162شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 163شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 164شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 165شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...166شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 167شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...168شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 169شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...170شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 171شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 172شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 173شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...174شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 175شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 176شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...177شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 178شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 179شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 180شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 181شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 182شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...183شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 184شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 185شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...186شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 187شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 188شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 189شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 190شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 191شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...192شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 193شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 194شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 195شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 196شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 197شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 198شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 199شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...200شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...201شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 202شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 203شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 204شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 205شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 206شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 207شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 208شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 209شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 210شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 211شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ