به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خویش

1840عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خویش
تا چرا دور اوفتادم از دیار و یار خویش
من ندانستم که درد هجر تو زینسان بود
ورنه هرگز کی جدا گشتی من از دلدار خویش
تا چرا زنده بماندم در غم هجران او
هر نفس زین حسرت و غم می کنم انکار خویش
دل بجان آمد ز دست هجر او ورنه کجا
فاش میکردم به پیش هر کسی اسرار خویش
ای اسیری گر بمیری در غم هجران یار
زنده جاوید گرداند بیک دیدار خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 2شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...3شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 4شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 5شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 6شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...7شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...8شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 9شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...10شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 11شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 12شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...13شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 14شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 15شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 16شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 17شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 18شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 19شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 20شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 21شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 22شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 23شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...24شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...25شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 26شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 27شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 28شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 29شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 30شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 31شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 32شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 33شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 34شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 35شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 36شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...37شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 38شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 39شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 40شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 41شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 42شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 43شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 44شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 45شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 46شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 47شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 48شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 49شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 50شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 51شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 52شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 53شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...54شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 55شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 56شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 57شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 58شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...59شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...60شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 61شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 62شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 63شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 64شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 65شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 66شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 67شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 68شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 69شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 70شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 71شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 72شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 73شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...74شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...75شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 76شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 77شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 78شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 79شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 80شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 81شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 82شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 83شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 84شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 85شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 86شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 87شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 88شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...89شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 90شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 91شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 92شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 93شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 94شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 95شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 96شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 97شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 98شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 99شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...100شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 101شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 102شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 103شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 104شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 105شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...106شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 107شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...108شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 109شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 110شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 111شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 112شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 113شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 114شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 115شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 116شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 117شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 118شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 119شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...120شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...121شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...122شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...123شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 124شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 125شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 126شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...127شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 128شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 129شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 130شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 131شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 132شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 133شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 134شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 135شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 136شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 137شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...138شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 139شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 140شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 141شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...142شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 143شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 144شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 145شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 146شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 147شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 148شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...149شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 150شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 151شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...152شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 153شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...154شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...155شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 156شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...157شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 158شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 159شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...160شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 161شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 162شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 163شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...164شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 165شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...166شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 167شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...168شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 169شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 170شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 171شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...172شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 173شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 174شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...175شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 176شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 177شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 178شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 179شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 180شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...181شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 182شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 183شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...184شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 185شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 186شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 187شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 188شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 189شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...190شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 191شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 192شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 193شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 194شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 195شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 196شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 197شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...198شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...199شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 200شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 201شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 202شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 203شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 204شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 205شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 206شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 207شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 208شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 209شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ