کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود
    در عاشقی مگو که مرا اختیار بود
    هر دم جمال تازه نماید بعاشقان
    زان رو که جلوه های رخش بیشمار بود
    مست مدام جام وصال حبیب را
    باکار و بار دنیی و عقبی چه کار بود
    تا بسته ام بعشق تو زنار بیخودی
    مارانه کفر و دین ونه ناموس و عاربود
    روزی که از شراب و ز ساغر نبود نام
    جانم ز جام وصل تو مست و خمار بود
    جایی که جمله خلق جهان غرق حیرتند
    ما را بیار عشرت و بوس و کنار بود
    کس را ز حالت تو اسیری خبر کجاست
    ورنه بخاک پای تو سرها نثار بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha