به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختند

7900عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختند
تا کماهی سر عشق و عاشقی آموختند
آن زمان کز بهر هر کس خلعتی تعیین شد
برقد من جامه رندی از آن دم دوختند
سوخت یاد غیر و یادت مونس جانم بماند
در دلم تا آتش عشق ترا افروختند
چون ز زیر ابر عزت گشت تابان مهر ذات
در شعاع پرتوش ذرات عالم سوختند
چون اسیری پاکبازان برسر بازار عشق
هر دو عالم را بنقد وصل او بفروختند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 2شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...3شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 4شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 5شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 6شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...7شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 8شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...9شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 10شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 11شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 12شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 13شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 14شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 15شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 16شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 17شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 18شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 19شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 20شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...21شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 22شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 23شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 24شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 25شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 26شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 27شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 28شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 29شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 30شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 31شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...32شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 33شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 34شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 35شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 36شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 37شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 38شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...39شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...40شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...41شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...42شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 43شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 44شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 45شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 46شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 47شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 48شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 49شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 50شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 51شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...52شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 53شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 54شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 55شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...56شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 57شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 58شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 59شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 60شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 61شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 62شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 63شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...64شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 65شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 66شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 67شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...68شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 69شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 70شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 71شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...72شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...73شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 74شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...75شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 76شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 77شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...78شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 79شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 80شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 81شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 82شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 83شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 84شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 85شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 86شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 87شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 88شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...89شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...90شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 91شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 92شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 93شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 94شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 95شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 96شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 97شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 98شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 99شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 100شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 101شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...102شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 103شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 104شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 105شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 106شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 107شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 108شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 109شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 110شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 111شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 112شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 113شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 114شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 115شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 116شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 117شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 118شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...119شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 120شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 121شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 122شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 123شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...124شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...125شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 126شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 127شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 128شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 129شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 130شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 131شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 132شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 133شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 134شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 135شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 136شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 137شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 138شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...139شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...140شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 141شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 142شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 143شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 144شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 145شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 146شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 147شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 148شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 149شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 150شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 151شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 152شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 153شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...154شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 155شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 156شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 157شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 158شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 159شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 160شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 161شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 162شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 163شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 164شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...165شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 166شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 167شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 168شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 169شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 170شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...171شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 172شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...173شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 174شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 175شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 176شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 177شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 178شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 179شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 180شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 181شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 182شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 183شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 184شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...185شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...186شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...187شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...188شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 189شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 190شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 191شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...192شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 193شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 194شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 195شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 196شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 197شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 198شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 199شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 200شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 201شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 202شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...203شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 204شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 205شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 206شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...207شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 208شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 209شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 210شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 211شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 212شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 213شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...214شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 215شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 216شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...217شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 218شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...219شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...220شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 221شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...222شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 223شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 224شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...225شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 226شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 227شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 228شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...229شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 230شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...231شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 232شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...233شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 234شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 235شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 236شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...237شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 238شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 239شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...240شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 241شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 242شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 243شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 244شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 245شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...246شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 247شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 248شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...249شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 250شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 251شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 252شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 253شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 254شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...255شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 256شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 257شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 258شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 259شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 260شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 261شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 262شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...263شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...264شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 265شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 266شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 267شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 268شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 269شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 270شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 271شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 272شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 273شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 274شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ