به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد

1870عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چو دل در دست عشقش مبتلا شد
چگویم برمن از جورش چه ها شد
چو درد عشق جانم راست درمان
مرا درد تو بهتر از دوا شد
ز مسجد آمدم سوی خرابات
چو لطف دوست ما را رهنما شد
بیک دم رخ نمود و عقل و دین برد
ندانستم دگر باره کجا شد
به عاشق گر چه کرد اول جفاها
در آخر هرجفا با صد وفا شد
ندارد بهره از اسرار خلقت
کسی کو در پی چون و چرا شد
اسیری جام جم دانی چه باشد
دلی کز نور معنی با صفاشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 2شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 3شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 4شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 5شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 6شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 7شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 8شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 9شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...10شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 11شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 12شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 13شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 14شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 15شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 16شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 17شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 18شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 19شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 20شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...21شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 22شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 23شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 24شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 25شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 26شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 27شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...28شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...29شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...30شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...31شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 32شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 33شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 34شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 35شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 36شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 37شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 38شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 39شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 40شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...41شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 42شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 43شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 44شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...45شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 46شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 47شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 48شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 49شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 50شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 51شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 52شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...53شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 54شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 55شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 56شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...57شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 58شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 59شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 60شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...61شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...62شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 63شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...64شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 65شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 66شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...67شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 68شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 69شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 70شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 71شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 72شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 73شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 74شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 75شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 76شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 77شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...78شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...79شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 80شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 81شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 82شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 83شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 84شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 85شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 86شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 87شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 88شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 89شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 90شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...91شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 92شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 93شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 94شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 95شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 96شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 97شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 98شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 99شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 100شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 101شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 102شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 103شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 104شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 105شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 106شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 107شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...108شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 109شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 110شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 111شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 112شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...113شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...114شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 115شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 116شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 117شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 118شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 119شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 120شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 121شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 122شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 123شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 124شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 125شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 126شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 127شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...128شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...129شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 130شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 131شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 132شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 133شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 134شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 135شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 136شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 137شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 138شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 139شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 140شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 141شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 142شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...143شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 144شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 145شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 146شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 147شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 148شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 149شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 150شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 151شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 152شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 153شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...154شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 155شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 156شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 157شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 158شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 159شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...160شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 161شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...162شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 163شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 164شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 165شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 166شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 167شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 168شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 169شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 170شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 171شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 172شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 173شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...174شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...175شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...176شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...177شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 178شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 179شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 180شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...181شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 182شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 183شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 184شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 185شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 186شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 187شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 188شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 189شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 190شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 191شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...192شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 193شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 194شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 195شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...196شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 197شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 198شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 199شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 200شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 201شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 202شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...203شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 204شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 205شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...206شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 207شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...208شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...209شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 210شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...211شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 212شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 213شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...214شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 215شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 216شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 217شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...218شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 219شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...220شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 221شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...222شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 223شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 224شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 225شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...226شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 227شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 228شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...229شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 230شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 231شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 232شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 233شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 234شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...235شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 236شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 237شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...238شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 239شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 240شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 241شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 242شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 243شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...244شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 245شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 246شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 247شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 248شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 249شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 250شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 251شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...252شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...253شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 254شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 255شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 256شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 257شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 258شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 259شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 260شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 261شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 262شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 263شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ