کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگر
    چون مسافر حسن تو هر دم بمأوائی دگر
    من چنان حیران حسن روی یارم کز جهان
    جز نظر بروی ندارم هیچ پروائی دگر
    جز تماشای رخ معشوق و ناز و شیوه اش
    نیست عاشق را بعالم خود تماشائی دگر
    عاشقان را ذکر معشوقست مونس دایما
    غیر فکرش بیدلان را از کجا رائی دگر
    سود ما سودای زلف و مهر رویت بود و بس
    هر زیانی زین که باشد به ز سودائی دگر
    با دل پر درد عاشق چشم شوخت دم بدم
    از سر لطفی و نازی کرده ایمائی دگر
    کرده غارت بود عاشق را برندی و آنگهی
    در برآورده ز لطف و گفته از مائی دگر
    برسر بازار عشقش از ملامت هر کسی
    گفته با من عاشق بیدل تو رسوائی دگر
    جز تمنای لقای نوربخش هردو کون
    در جهان نبود اسیری را تمنائی دگر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha