به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس

1930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس
درخور این شیوه جان پاکبازانست و بس
جز خیال زلف و رویت جان مارا روز و شب
مونس و همدم نه بینم در همه آفاق کس
در شعاع پرتو مهر جمال روی دوست
جمله ذرات هست و نیست دیدم هر نفس
عاشقان احرام طوف کوی جانان بسته اند
پرصدا شد جمله آفاق زآواز جرس
در هوای وصل جانان برتر از کون و مکان
مرغ جانم هر زمان طیران نماید زین قفس
ذوق عرفان نیست زاهد را وگر گوید که هست
گو که بسم الله بیا اینست میدان و فرس
جذبه عشقش اسیری را بجائی ره نمود
کاندر آن عالم ندیدم زیرو بالا پیش و پس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 2شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 3شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 4شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...5شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 6شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 7شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 8شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...9شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 10شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 11شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 12شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...13شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...14شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 15شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...16شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 17شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 18شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...19شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 20شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 21شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 22شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 23شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 24شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 25شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 26شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 27شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 28شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 29شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...30شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...31شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 32شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 33شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 34شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 35شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 36شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 37شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 38شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 39شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 40شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 41شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 42شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...43شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 44شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 45شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 46شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 47شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 48شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 49شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 50شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 51شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 52شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 53شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 54شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 55شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 56شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 57شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 58شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 59شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...60شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 61شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 62شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 63شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 64شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...65شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...66شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 67شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 68شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 69شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 70شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 71شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 72شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 73شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 74شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 75شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 76شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 77شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 78شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 79شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...80شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...81شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 82شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 83شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 84شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 85شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 86شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 87شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 88شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 89شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 90شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 91شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 92شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 93شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 94شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...95شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 96شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 97شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 98شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 99شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 100شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 101شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 102شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 103شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 104شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 105شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...106شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 107شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 108شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 109شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 110شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 111شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...112شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 113شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...114شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 115شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 116شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 117شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 118شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 119شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 120شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 121شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 122شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 123شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 124شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 125شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...126شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...127شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...128شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...129شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 130شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 131شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 132شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...133شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 134شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 135شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 136شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 137شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 138شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 139شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 140شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 141شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 142شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 143شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...144شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 145شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 146شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 147شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...148شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 149شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 150شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 151شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 152شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 153شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 154شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...155شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 156شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 157شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...158شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 159شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...160شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...161شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 162شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...163شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 164شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 165شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...166شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 167شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 168شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 169شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...170شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 171شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...172شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 173شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...174شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 175شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 176شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 177شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...178شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 179شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 180شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...181شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 182شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 183شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 184شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 185شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 186شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...187شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 188شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 189شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...190شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 191شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 192شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 193شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 194شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 195شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...196شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 197شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 198شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 199شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 200شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 201شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 202شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 203شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...204شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...205شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 206شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 207شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 208شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 209شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 210شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 211شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 212شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 213شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 214شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 215شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ