کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق چو جور و ستم آغاز کرد
    بر رخ عاشق در غم باز کرد
    شد بجهان رسم نیاز آشکار
    شاهد حسنش چو بخود ناز کرد
    خواست کند غارت دین و دلم
    دیده سوی غمزه غماز کرد
    حکم قضا روز ازل جان من
    عاشق و قلاش و نظر باز کرد
    بلبل جان از قفس تن بجست
    بار دگر سوی تو پرواز کرد
    دل که جمال رخ خوب تو دید
    جان بغم عشق تو دمساز کرد
    یافت نوایی ز لبش همچو نی
    جان اسیری چو بغم ساز کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha