کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد
    شادم که غم عشق تو ما را بسرآورد
    هر عاشق بیدل که شود کشته بعشقش
    نامرد بود هرکه نگوید که توئی مرد
    درمان دل از هرکه بجستیم همی گفت
    دردی بطلب گر تو دوا می طلبی درد
    از آتش عشق است دلا سوزش جانها
    گرمی مطلب از نفس زاهد دم سرد
    دی پیر خرابات چه خوش گفت بسالک
    گر شاهد ما می طلبی در پی ما گرد
    عمری بگلستان جهان گشتم و هرگز
    در نازکی و لطف ندیدم چو رخت ورد
    واله شده در پرتو انوار جمالش
    دیگر بجهان نیست اسیری چوتو یک فرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha