به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند

1700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند
با من بیدل و آرام صفائی بکند
چون طبیب دل بیمار جهانست بتم
گو بیک بوسه مرا نیز دوائی بکند
چه شود گر دل بیمار مرا شاه جهان
از شراب لب جانبخش شفائی بکند
در ازل چونکه جفا لازم خوبی آمد
راضیم آن صنم ازجور و جفائی بکند
وصل دلدار اسیری بدعا خواه مدام
تا مگر حق زکرم فضل و عطائی بکند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 2شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 3شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 4شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...5شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 6شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 7شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 8شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 9شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 10شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 11شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...12شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 13شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 14شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 15شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...16شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 17شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...18شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 19شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 20شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 21شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 22شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 23شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 24شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 25شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 26شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 27شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 28شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 29شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...30شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 31شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 32شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 33شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 34شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 35شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 36شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 37شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 38شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 39شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 40شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...41شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 42شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 43شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 44شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 45شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 46شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 47شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...48شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...49شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...50شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...51شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 52شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 53شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 54شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 55شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 56شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 57شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 58شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 59شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 60شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...61شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 62شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 63شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 64شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...65شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 66شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 67شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 68شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 69شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 70شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 71شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 72شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...73شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 74شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 75شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 76شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...77شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 78شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 79شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 80شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...81شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...82شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 83شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...84شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 85شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 86شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...87شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 88شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 89شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 90شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 91شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 92شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 93شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 94شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 95شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 96شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 97شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...98شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...99شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 100شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 101شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 102شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 103شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 104شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 105شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 106شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 107شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 108شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 109شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 110شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...111شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 112شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 113شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 114شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 115شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 116شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 117شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 118شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 119شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 120شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 121شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 122شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 123شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 124شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 125شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 126شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 127شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...128شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 129شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 130شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 131شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 132شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...133شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...134شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 135شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 136شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 137شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 138شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 139شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 140شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 141شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 142شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 143شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 144شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 145شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 146شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 147شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...148شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...149شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 150شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 151شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 152شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 153شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 154شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 155شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 156شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 157شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 158شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 159شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 160شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 161شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 162شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...163شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 164شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 165شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 166شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 167شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 168شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 169شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 170شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 171شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 172شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 173شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...174شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 175شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 176شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 177شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 178شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 179شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...180شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 181شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...182شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 183شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 184شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 185شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 186شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 187شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 188شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 189شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 190شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 191شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 192شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 193شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...194شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...195شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...196شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...197شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 198شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 199شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 200شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...201شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 202شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 203شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 204شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 205شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 206شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 207شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 208شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 209شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 210شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 211شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...212شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 213شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 214شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 215شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...216شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 217شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 218شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 219شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 220شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 221شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 222شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...223شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 224شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 225شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...226شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 227شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...228شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...229شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 230شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...231شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 232شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 233شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...234شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 235شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 236شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 237شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...238شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 239شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...240شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 241شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...242شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 243شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 244شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 245شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...246شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 247شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 248شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...249شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 250شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 251شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 252شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 253شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 254شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...255شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 256شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 257شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...258شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 259شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 260شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 261شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 262شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 263شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...264شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 265شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 266شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 267شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 268شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 269شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 270شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 271شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...272شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...273شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 274شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 275شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 276شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 277شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 278شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 279شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 280شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 281شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 282شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 283شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ