به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد

1810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

حالیا رفتیم یاران خیرباد
با دل بریان و سوزان خیرباد
همچو تن کو دور ماند از روان
از تو دور افتادم ای جان خیرباد
با هزاران رنج و محنت زین دیار
میرویم اکنون عزیزان خیرباد
یادگاری می بریم از کوی تو
سینه داغ و چشم گریان خیرباد
صد هزاران ناله آید از دلم
دم بدم از سوز هجران خیرباد
چون جدا افتادم از زلف خوشت
زان سبب گشتم پریشان خیرباد
ای اسیری با شه خوبان بگو
خان و مانم گشت ویران خیرباد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 2شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 3شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 4شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 5شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...6شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 7شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 8شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 9شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 10شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 11شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 12شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...13شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 14شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 15شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 16شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...17شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 18شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...19شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 20شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 21شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 22شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 23شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 24شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 25شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 26شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 27شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 28شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 29شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 30شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...31شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 32شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 33شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 34شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 35شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 36شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 37شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 38شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 39شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 40شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 41شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...42شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 43شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 44شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 45شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 46شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 47شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 48شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...49شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...50شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...51شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...52شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 53شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 54شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 55شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 56شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 57شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 58شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 59شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 60شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 61شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...62شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 63شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 64شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 65شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...66شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 67شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 68شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 69شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 70شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 71شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 72شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 73شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...74شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 75شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 76شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 77شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...78شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 79شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 80شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 81شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...82شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...83شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 84شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...85شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 86شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 87شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...88شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 89شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 90شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 91شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 92شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 93شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 94شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 95شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 96شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 97شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 98شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...99شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...100شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 101شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 102شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 103شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 104شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 105شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 106شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 107شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 108شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 109شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 110شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 111شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...112شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 113شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 114شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 115شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 116شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 117شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 118شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 119شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 120شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 121شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 122شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 123شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 124شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 125شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 126شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 127شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 128شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...129شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 130شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 131شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 132شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 133شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...134شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...135شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 136شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 137شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 138شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 139شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 140شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 141شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 142شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 143شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 144شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 145شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 146شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 147شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 148شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...149شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...150شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 151شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 152شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 153شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 154شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 155شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 156شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 157شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 158شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 159شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 160شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 161شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 162شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 163شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...164شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 165شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 166شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 167شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 168شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 169شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 170شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 171شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 172شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 173شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 174شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...175شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 176شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 177شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 178شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 179شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 180شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...181شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 182شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...183شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 184شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 185شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 186شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 187شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 188شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 189شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 190شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 191شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 192شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 193شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 194شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...195شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...196شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...197شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...198شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 199شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 200شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 201شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...202شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 203شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 204شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 205شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 206شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 207شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 208شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 209شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 210شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 211شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 212شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...213شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 214شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 215شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 216شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...217شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 218شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 219شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 220شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 221شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 222شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 223شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...224شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 225شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 226شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...227شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 228شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...229شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...230شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 231شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...232شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 233شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 234شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...235شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 236شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 237شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 238شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...239شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 240شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...241شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 242شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...243شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 244شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 245شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 246شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...247شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 248شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 249شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...250شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 251شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 252شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 253شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 254شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 255شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...256شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 257شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 258شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...259شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 260شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 261شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 262شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 263شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 264شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...265شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 266شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 267شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 268شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 269شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 270شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 271شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 272شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...273شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...274شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 275شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 276شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 277شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 278شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 279شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 280شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 281شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 282شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 283شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 284شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ