به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد

1830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جان ما را میل دل جستن نشد
درد و غم در پیش وی گفتن نشد
وعده کرد امشب که آیم پیش تو
ز انتظارش امشبم خفتن نشد
عقل دوراندیش چندانی که کرد
جوی خون از دیده ها بستن نشد
بر امید آنکه یارم می کشد
در بدر گردیدم و کشتن نشد
خواست دل کز دام هجران بگسلد
عمر آخر گشت و زان جستن نشد
جانم ار دارد فراغ از هر دو کون
لیکن از عشق بتان رستن نشد
ای اسیری شکر کن کز عشق او
هرگزت یک لحظه برگشتن نشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 2شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 3شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 4شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 5شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 6شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...7شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 8شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 9شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 10شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 11شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 12شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 13شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...14شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 15شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 16شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 17شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...18شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 19شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...20شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 21شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 22شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 23شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 24شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 25شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 26شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 27شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 28شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 29شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 30شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 31شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...32شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 33شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 34شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 35شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 36شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 37شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 38شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 39شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 40شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 41شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 42شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...43شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 44شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 45شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 46شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 47شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 48شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 49شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...50شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...51شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...52شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...53شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 54شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 55شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 56شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 57شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 58شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 59شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 60شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 61شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 62شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...63شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 64شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 65شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 66شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...67شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 68شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 69شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 70شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 71شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 72شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 73شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 74شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...75شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 76شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 77شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 78شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...79شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 80شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 81شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 82شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...83شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...84شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 85شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...86شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 87شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 88شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...89شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 90شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 91شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 92شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 93شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 94شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 95شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 96شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 97شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 98شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 99شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...100شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...101شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 102شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 103شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 104شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 105شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 106شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 107شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 108شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 109شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 110شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 111شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 112شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...113شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 114شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 115شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 116شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 117شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 118شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 119شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 120شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 121شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 122شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 123شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 124شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 125شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 126شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 127شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 128شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 129شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...130شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 131شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 132شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 133شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 134شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...135شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...136شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 137شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 138شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 139شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 140شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 141شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 142شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 143شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 144شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 145شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 146شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 147شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 148شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 149شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...150شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...151شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 152شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 153شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 154شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 155شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 156شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 157شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 158شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 159شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 160شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 161شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 162شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 163شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 164شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...165شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 166شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 167شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 168شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 169شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 170شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 171شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 172شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 173شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 174شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 175شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...176شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 177شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 178شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 179شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 180شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 181شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...182شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 183شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...184شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 185شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 186شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 187شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 188شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 189شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 190شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 191شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 192شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 193شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 194شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 195شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...196شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...197شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...198شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...199شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 200شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 201شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 202شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...203شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 204شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 205شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 206شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 207شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 208شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 209شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 210شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 211شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 212شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 213شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...214شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 215شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 216شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 217شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...218شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 219شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 220شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 221شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 222شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 223شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 224شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...225شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 226شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 227شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...228شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 229شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...230شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...231شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 232شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...233شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 234شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 235شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...236شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 237شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 238شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 239شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...240شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 241شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...242شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 243شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...244شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 245شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 246شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 247شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...248شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 249شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 250شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...251شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 252شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 253شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 254شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 255شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 256شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...257شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 258شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 259شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...260شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 261شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 262شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 263شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 264شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 265شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...266شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 267شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 268شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 269شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 270شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 271شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 272شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 273شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...274شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...275شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 276شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 277شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 278شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 279شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 280شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 281شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 282شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 283شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 284شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 285شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ