کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون جمال دوست خود را جلوه داد
    شورشی در جان مشتاقان فتاد
    پر ز غوغا گشت آفاق جهان
    تا که یاراز خانه پا بیرون نهاد
    صد قیامت هر زمان شد آشکار
    تا جمالش پرده از رخ برگشاد
    حسن او در پرده چون خود را نمود
    گشت ذرات جهان مست وداد
    تا نقاب زلف از رخ برگرفت
    جان عاشق گشت واصل بامراد
    مابزلفش سرفرازی میکنیم
    سایه اواز سرما کم مباد
    با غم عشق و گدائی جان ما
    سر فرو نارد بتاج کیقباد
    دل بیاد روی جانان خرم است
    با خیال وصل او جان است شاد
    دایما جان اسیری در جهان
    از غم عشق رخ او شادباد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha