کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان ما را در ازل دادند با عشق امتزاج
    دایما سودای عشق اوست زانم در مزاج
    گشته ام سودایی عشق رخ و زلف حبیب
    جز می لعلش ندانم درد سودا را علاج
    عقل را بگذار و در بازار عشق آنگه درآ
    کین متاع عقل را آنجا نمی بینم رواج
    هرکه ره یابد بملک فقر و گنج نیستی
    رفت بیرون از سرش سودای مال و تخت و تاج
    از دماغ زاهدان فکر ریا هرگز نرفت
    کی توان از چوب خشک کج برون برد اعوجاج
    ذوق سرمعرفت زاهد ندارد زین سبب
    از جهالت باشدش با عارفان دایم لجاج
    تا مسلم شد اسیری بر تو تخت ملک عشق
    میدهندت بی حرج شاهان همه باج و خراج

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha