کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند
    معشوقش از خودی خود او را خودی کند
    هر لحظه هست و نیست شود نفس کاینات
    فیض خدا چو هرنفس آمد شدی کند
    روشن شود ز پرتو رخسار او جهان
    حسن رخش چو جلوه گری ابتدی کند
    غافل مشو ز یار و تعالوا شنو خطاب
    هر سوت چو(ن) منادی غیب این ندی کند
    نیکی ندید در دو جهان از خدا و خلق
    هرکو به ره روان ره حق بدی کند
    یابی سعادت ابدی از وصال دوست
    گر زانکه دولت ازلی آمدی کند
    شد مقتدا بمملکت عشق اسیریا
    هرکو بعاشقان خدااقتدی کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha