کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو حسن روی او جلوه گری کرد
    ز فکر دین و دل ما را بری کرد
    دل و جان را بغارت داد عاشق
    چو با سودای عشقش همسری کرد
    بدین ماست مؤمن آنکه عمری
    بکفر زلف او جان پروری کرد
    بعالم یکدل هشیار نگذاشت
    چو چشم مست او عشوه گری کرد
    اسیر دام او شد جانم آخر
    چو فکر زلفش اول سرسری کرد
    چه داند حال زار بیدلان چیست
    بت شوخی که حو با دلبری کرد
    دل و جان و جهان شد فتنه او
    ز بس ناز و کرشمه کان پری کرد
    سرافرازی کند بر جمله شاهان
    درین ره هر که ترک سروری کرد
    اسیری شهره شهرست و بدنام
    که او دردین عشقش کافری کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha