به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد

1850عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون سوز عشقت پایان ندارد
زان درد عاشق درمان ندارد
هرکو نگردد در عشق کافر
در دین عاشق ایمان ندارد
گر خون عاشق بی جرم ریزد
در دین عشقش تاوان ندارد
آنرا که در سر سودای عشق است
گر سود دارد سامان ندارد
آنکو بعشقت جان در نبازد
عاشق نباشد او جان ندارد
گر دل نسازد جان را فدایش
جان گرچه دارد جانان ندارد
دلبر اسیری بسیار دیدم
گر حسن دارد احسان ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...2شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 3شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 4شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 5شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 6شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 7شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 8شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 9شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 10شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 11شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 12شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 13شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 14شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 15شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 16شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 17شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 18شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...19شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 20شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 21شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 22شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...23شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...24شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 25شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...26شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...27شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...28شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 29شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 30شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 31شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 32شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 33شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 34شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...35شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 36شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 37شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 38شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 39شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 40شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 41شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...42شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 43شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 44شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 45شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...46شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 47شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...48شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 49شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 50شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 51شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 52شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 53شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 54شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 55شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 56شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 57شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 58شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 59شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...60شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 61شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 62شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 63شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 64شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 65شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 66شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 67شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 68شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 69شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 70شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...71شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 72شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 73شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 74شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 75شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 76شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 77شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...78شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...79شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...80شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...81شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 82شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 83شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 84شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 85شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 86شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 87شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 88شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 89شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 90شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...91شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 92شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 93شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 94شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...95شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 96شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 97شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 98شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 99شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 100شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 101شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 102شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...103شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 104شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 105شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 106شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...107شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 108شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 109شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 110شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...111شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...112شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 113شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...114شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 115شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 116شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...117شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 118شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 119شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 120شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 121شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 122شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 123شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 124شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 125شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 126شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 127شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...128شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...129شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 130شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 131شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 132شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 133شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 134شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 135شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 136شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 137شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 138شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 139شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 140شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...141شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 142شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 143شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 144شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 145شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 146شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 147شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 148شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 149شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 150شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 151شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 152شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 153شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 154شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 155شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 156شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 157شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...158شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 159شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 160شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 161شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 162شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...163شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...164شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 165شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 166شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 167شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 168شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 169شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 170شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 171شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 172شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 173شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 174شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 175شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 176شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 177شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...178شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...179شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 180شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 181شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 182شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 183شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 184شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 185شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 186شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 187شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 188شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 189شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 190شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 191شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 192شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...193شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 194شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 195شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 196شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 197شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 198شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 199شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 200شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 201شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 202شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 203شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...204شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 205شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 206شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 207شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 208شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 209شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...210شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 211شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...212شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 213شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 214شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 215شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 216شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 217شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 218شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 219شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 220شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 221شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 222شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 223شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...224شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...225شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...226شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...227شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 228شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 229شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 230شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...231شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 232شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 233شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 234شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 235شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 236شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 237شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 238شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 239شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 240شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 241شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...242شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 243شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 244شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 245شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...246شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 247شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 248شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 249شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 250شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 251شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 252شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...253شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 254شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 255شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...256شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 257شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...258شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...259شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 260شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...261شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 262شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 263شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...264شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 265شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 266شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 267شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...268شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 269شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...270شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 271شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...272شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 273شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 274شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 275شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...276شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 277شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 278شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...279شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 280شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 281شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 282شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 283شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 284شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...285شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 286شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 287شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...288شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 289شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 290شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 291شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 292شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 293شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...294شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 295شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 296شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 297شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 298شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 299شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 300شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 301شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...302شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...303شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 304شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 305شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 306شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 307شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 308شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 309شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 310شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 311شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 312شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 313شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ