به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید

1810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از شاهد و می گر خبری هست بگوئید
چون باده پرستی هنری هست بگوئید
در کوی خرابات فنا سالک ره را
جز عشق اگر راهبری هست بگوئید
معشوق مرا کز غم او بیدل و دینم
با عاشق بیدل نظری هست بگوئید
غیر از رخ جانان که شد او مطلع انوار
در دور اگر ماه و خوری هست بگوئید
جز رفتن این مرتبه قید باطلاق
درسیر و سلوک ار سفری هست بگوئید
چون غمزه فتان تو ای ماه پری رو
در دور قمر فتنه گری هست بگوئید
از بهر خمار اشکن اگر صاف اگر درد
در میکده گر ماحضری هست بگوئید
جز زاهد رعنا که بود مانع عشاق
در عشق اگر دردسری هست بگوئید
چون پیر مغان عارف اسرار کماهی
گر زانک بعالم دگری هست بگوئید
جز شادی وصل و غم هجران زخ یار
بالله که بهشت و سقری هست بگوئید
در کوی خرابات بقلاشی و رندی
گر خود ز اسیری بتری هست بگوئید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...2شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 3شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 4شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 5شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 6شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...7شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 8شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 9شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 10شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 11شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 12شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 13شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...14شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 15شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 16شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 17شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 18شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 19شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 20شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 21شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 22شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 23شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 24شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 25شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 26شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 27شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 28شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 29شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 30شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...31شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 32شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 33شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 34شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...35شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...36شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 37شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...38شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...39شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...40شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 41شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 42شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 43شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 44شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 45شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 46شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...47شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 48شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 49شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 50شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 51شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 52شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 53شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...54شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 55شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 56شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 57شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...58شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 59شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...60شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 61شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 62شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 63شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 64شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 65شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 66شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 67شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 68شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 69شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 70شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 71شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...72شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 73شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 74شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 75شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 76شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 77شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 78شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 79شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 80شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 81شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 82شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...83شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 84شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 85شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 86شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 87شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 88شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 89شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...90شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...91شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...92شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...93شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 94شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 95شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 96شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 97شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 98شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 99شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 100شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 101شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 102شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...103شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 104شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 105شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 106شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...107شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 108شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 109شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 110شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 111شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 112شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 113شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 114شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...115شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 116شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 117شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 118شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...119شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 120شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 121شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 122شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...123شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...124شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 125شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...126شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 127شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 128شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...129شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 130شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 131شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 132شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 133شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 134شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 135شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 136شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 137شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 138شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 139شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...140شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...141شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 142شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 143شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 144شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 145شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 146شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 147شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 148شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 149شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 150شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 151شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 152شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...153شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 154شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 155شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 156شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 157شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 158شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 159شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 160شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 161شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 162شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 163شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 164شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 165شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 166شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 167شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 168شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 169شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...170شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 171شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 172شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 173شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 174شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...175شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...176شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 177شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 178شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 179شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 180شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 181شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 182شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 183شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 184شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 185شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 186شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 187شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 188شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 189شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...190شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...191شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 192شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 193شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 194شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 195شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 196شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 197شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 198شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 199شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 200شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 201شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 202شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 203شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 204شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...205شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 206شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 207شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 208شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 209شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 210شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 211شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 212شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 213شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 214شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 215شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...216شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 217شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 218شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 219شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 220شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 221شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...222شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 223شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...224شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 225شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 226شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 227شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 228شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 229شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 230شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 231شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 232شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 233شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 234شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 235شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...236شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...237شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...238شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...239شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 240شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 241شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 242شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...243شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 244شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 245شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 246شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 247شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 248شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 249شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 250شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 251شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 252شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 253شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...254شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 255شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 256شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 257شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...258شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 259شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 260شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 261شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 262شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 263شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 264شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...265شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 266شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 267شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...268شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 269شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...270شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...271شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 272شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...273شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 274شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 275شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...276شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 277شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 278شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 279شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...280شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 281شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...282شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 283شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...284شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 285شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 286شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 287شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...288شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 289شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 290شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...291شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 292شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 293شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 294شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 295شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 296شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...297شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 298شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 299شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...300شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 301شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 302شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 303شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 304شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 305شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...306شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 307شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 308شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 309شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 310شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 311شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 312شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 313شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...314شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...315شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 316شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 317شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 318شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 319شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 320شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 321شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 322شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 323شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 324شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 325شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ