کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است
    کسی که با غم تو مونس است دلشاد است
    چه منع عاشق دیوانه میکنی زاهد
    بعشق دوست ندانم ترا چه واداداست
    مکن ملامت عاشق بعشق ورزیدن
    که کار عشق نه کسبی است بل خداداد است
    بغمزه چشم تو بنیاد غارت جان کرد
    ز ترک مست نپرسی که این چه بنیاد است
    درون خلوت جانم هزار گلزار است
    خیال روی تو آنجا چو رخت بنهادست
    جهان ز تاب تجلی شدست غرقه نور
    مگر که یار ز رخسار پرده بگشادست
    بیک کرشمه ز عشاق جان و دل بربود
    بدلبری چه توان گفت کو چه استاد است
    بنوش باده عشق و بریش زهد بخند
    چه اعتبار بکار جهان که برباد است
    همیشه کارتو سوزست و ناله و زاری
    اسیریا بخدا گو ترا چه افتادست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha