به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست

1950عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست
با غم معشوق هردم قبل و قالی دیگرست
کی بود جز شاهد و می رند را دیگر خیال
زاهد ماخول هردم در خیالی دیگرست
در بیابان فراقش زاهدان سرگشته اند
لیک عاشق هر زمانی در وصالی دیگرست
گرچه خورشید جمال مهوشان دارد زوال
لیک رویش آفتابی بی زوالی دیگرست
مثل دارد هر چه میروید بگلزار جهان
غیر سرو قامتش کو بی مثالی دیگرست
عشق او برجان و دل هر لحظه گردد تازه تر
چون رخش راهر زمان حسن و جمالی دیگرست
ای اسیری تا تو هستی وصل او باشد محال
جستن بوس و کنار او محالی دیگرست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 2شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 3شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 4شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...5شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...6شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 7شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 8شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 9شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 10شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 11شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 12شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 13شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...14شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 15شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 16شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 17شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 18شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 19شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 20شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 21شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...22شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 23شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 24شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 25شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 26شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 27شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 28شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 29شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 30شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 31شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...32شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...33شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...34شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 35شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 36شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 37شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 38شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...39شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 40شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 41شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 42شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 43شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 44شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 45شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...46شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 47شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 48شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 49شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 50شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 51شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 52شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 53شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 54شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 55شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 56شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 57شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 58شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 59شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 60شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 61شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 62شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...63شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 64شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 65شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 66شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...67شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...68شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 69شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...70شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...71شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...72شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 73شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 74شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 75شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 76شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 77شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 78شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...79شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 80شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 81شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 82شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 83شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 84شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 85شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...86شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 87شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 88شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 89شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...90شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 91شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...92شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 93شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 94شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 95شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 96شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 97شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 98شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 99شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 100شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 101شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 102شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 103شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...104شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 105شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 106شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 107شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 108شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 109شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 110شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 111شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 112شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 113شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 114شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...115شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 116شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 117شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 118شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 119شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 120شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 121شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...122شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...123شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...124شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...125شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 126شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 127شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 128شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 129شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 130شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 131شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 132شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 133شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 134شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...135شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 136شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 137شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 138شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...139شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 140شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 141شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 142شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 143شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 144شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 145شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 146شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...147شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 148شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 149شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 150شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...151شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 152شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 153شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 154شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...155شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...156شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 157شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...158شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 159شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 160شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...161شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 162شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 163شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 164شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 165شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 166شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 167شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 168شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 169شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 170شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 171شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...172شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...173شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 174شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 175شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 176شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 177شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 178شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 179شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 180شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 181شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 182شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 183شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 184شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...185شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 186شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 187شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 188شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 189شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 190شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 191شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 192شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 193شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 194شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 195شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 196شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 197شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 198شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 199شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 200شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 201شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...202شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 203شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 204شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 205شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 206شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...207شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...208شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 209شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 210شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 211شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 212شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 213شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 214شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 215شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 216شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 217شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 218شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 219شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 220شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 221شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...222شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...223شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 224شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 225شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 226شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 227شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 228شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 229شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 230شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 231شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 232شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 233شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 234شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 235شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 236شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...237شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 238شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 239شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 240شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 241شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 242شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 243شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 244شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 245شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 246شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 247شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...248شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 249شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 250شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 251شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 252شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 253شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...254شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 255شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...256شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 257شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 258شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 259شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 260شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 261شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 262شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 263شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 264شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 265شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 266شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 267شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...268شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...269شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...270شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...271شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 272شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 273شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 274شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...275شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 276شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 277شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 278شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 279شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 280شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 281شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 282شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 283شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 284شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 285شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...286شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 287شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 288شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 289شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...290شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 291شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 292شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 293شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 294شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 295شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 296شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...297شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 298شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 299شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...300شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 301شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...302شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...303شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 304شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...305شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 306شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 307شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...308شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 309شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 310شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 311شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...312شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 313شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...314شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 315شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...316شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 317شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 318شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 319شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...320شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 321شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 322شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...323شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 324شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 325شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 326شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 327شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 328شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...329شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 330شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 331شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...332شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 333شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 334شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 335شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 336شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 337شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...338شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 339شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 340شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 341شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 342شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 343شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 344شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 345شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...346شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...347شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 348شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 349شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 350شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 351شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 352شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 353شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 354شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 355شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 356شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 357شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ