به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات

1880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات
حسن رخسار تو پنهان در حجاب کاینات
بهر اظهار صفات بیحد و اندازه شد
مختفی خورشید ذاتت در سحاب کاینات
تا بصحراشد پی اظهار خود سلطان عشق
کرد برپا خیمه حسن از طناب کاینات
گشت ذرات جهان تابان و روشن همچو ماه
تا نهان شد مهر رویت در نقاب کاینات
ذوق و لذت عارفی دارد که میخواند روان
جمله آیات حسنت از کتاب کاینات
چون درآید در خروش و جوش دریای قدم
کی گذارد کی،برو نقش حباب کاینات
جمله ذرات جهان همچو(ن) اسیری سایه اند
هست روی نور بخشش آفتاب کاینات

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 2شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 3شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 4شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 5شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...6شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 7شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 8شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 9شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 10شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 11شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 12شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...13شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 14شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 15شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...16شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 17شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 18شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 19شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 20شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 21شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...22شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 23شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...24شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 25شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 26شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...27شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 28شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 29شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...30شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 31شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 32شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 33شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...34شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...35شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 36شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 37شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 38شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 39شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 40شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 41شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 42شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...43شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 44شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 45شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 46شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 47شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 48شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 49شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 50شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...51شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 52شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 53شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 54شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 55شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 56شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 57شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 58شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 59شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 60شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...61شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...62شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...63شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 64شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 65شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 66شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 67شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...68شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 69شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 70شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 71شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 72شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 73شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 74شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...75شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 76شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 77شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 78شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 79شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 80شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 81شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 82شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 83شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 84شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 85شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 86شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 87شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 88شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 89شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 90شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 91شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...92شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 93شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 94شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 95شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...96شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...97شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 98شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...99شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...100شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...101شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 102شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 103شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 104شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 105شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 106شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 107شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...108شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 109شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 110شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 111شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 112شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 113شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 114شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...115شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 116شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 117شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 118شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...119شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 120شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...121شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 122شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 123شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 124شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 125شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 126شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 127شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 128شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 129شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 130شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 131شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 132شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...133شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 134شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 135شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 136شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 137شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 138شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 139شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 140شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 141شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 142شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 143شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...144شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 145شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 146شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 147شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 148شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 149شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 150شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...151شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...152شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...153شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...154شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 155شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 156شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 157شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 158شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 159شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 160شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 161شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 162شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 163شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...164شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 165شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 166شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 167شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...168شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 169شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 170شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 171شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 172شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 173شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 174شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 175شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...176شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 177شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 178شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 179شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...180شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 181شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 182شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 183شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...184شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...185شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 186شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...187شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 188شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 189شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...190شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 191شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 192شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 193شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 194شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 195شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 196شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 197شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 198شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 199شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 200شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...201شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...202شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 203شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 204شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 205شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 206شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 207شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 208شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 209شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 210شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 211شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 212شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 213شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...214شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 215شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 216شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 217شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 218شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 219شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 220شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 221شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 222شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 223شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 224شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 225شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 226شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 227شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 228شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 229شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 230شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...231شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 232شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 233شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 234شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 235شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...236شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...237شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 238شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 239شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 240شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 241شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 242شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 243شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 244شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 245شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 246شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 247شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 248شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 249شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 250شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...251شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...252شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 253شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 254شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 255شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 256شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 257شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 258شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 259شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 260شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 261شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 262شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 263شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 264شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 265شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...266شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 267شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 268شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 269شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 270شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 271شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 272شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 273شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 274شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 275شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 276شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...277شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 278شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 279شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 280شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 281شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 282شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...283شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 284شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...285شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 286شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 287شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 288شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 289شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 290شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 291شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 292شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 293شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 294شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 295شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 296شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...297شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...298شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...299شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...300شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 301شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 302شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 303شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...304شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 305شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 306شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 307شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 308شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 309شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 310شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 311شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 312شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 313شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 314شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...315شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 316شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 317شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 318شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...319شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 320شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 321شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 322شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 323شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 324شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 325شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...326شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 327شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 328شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...329شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 330شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...331شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...332شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 333شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...334شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 335شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 336شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...337شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 338شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 339شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 340شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...341شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 342شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...343شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 344شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...345شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 346شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 347شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 348شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...349شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 350شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 351شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...352شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 353شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 354شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 355شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 356شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 357شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...358شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 359شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 360شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...361شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 362شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 363شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 364شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 365شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 366شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...367شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 368شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 369شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 370شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 371شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 372شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 373شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 374شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...375شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...376شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 377شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 378شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 379شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 380شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 381شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 382شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 383شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 384شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 385شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 386شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ