به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست

1960عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست
جامی ز باده لب خندانم آرزوست
از زاهدی و زهد ریائی دلم گرفت
می خوارگی و مجلس رندانم آرزوست
در پای گل میان چمن جام می بکف
واندر کنار سرو خرامانم آرزوست
درخانه فراق تو دلتنگ گشته ایم
گلگشت باغ وصل تو از جانم آرزوست
در ظلمت غمیم اسیری ز شوق یار
دیدار نوربخش ز جانانم آرزوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...2شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 3شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 4شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...5شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 6شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 7شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 8شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...9شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...10شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 11شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 12شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 13شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 14شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 15شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 16شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 17شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...18شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 19شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 20شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 21شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 22شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 23شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 24شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 25شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...26شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 27شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 28شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 29شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 30شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 31شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 32شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 33شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 34شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 35شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...36شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...37شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...38شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 39شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 40شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 41شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 42شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...43شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 44شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 45شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 46شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 47شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 48شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 49شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...50شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 51شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 52شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 53شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 54شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 55شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 56شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 57شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 58شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 59شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 60شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 61شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 62شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 63شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 64شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 65شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 66شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...67شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 68شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 69شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 70شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...71شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...72شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 73شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...74شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...75شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...76شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 77شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 78شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 79شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 80شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 81شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 82شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...83شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 84شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 85شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 86شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 87شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 88شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 89شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...90شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 91شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 92شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 93شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...94شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 95شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...96شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 97شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 98شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 99شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 100شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 101شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 102شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 103شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 104شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 105شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 106شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 107شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...108شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 109شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 110شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 111شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 112شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 113شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 114شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 115شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 116شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 117شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 118شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...119شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 120شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 121شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 122شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 123شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 124شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 125شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...126شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...127شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...128شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...129شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 130شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 131شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 132شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 133شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 134شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 135شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 136شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 137شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 138شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...139شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 140شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 141شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 142شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...143شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 144شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 145شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 146شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 147شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 148شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 149شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 150شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...151شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 152شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 153شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 154شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...155شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 156شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 157شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 158شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...159شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...160شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 161شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...162شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 163شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 164شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...165شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 166شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 167شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 168شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 169شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 170شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 171شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 172شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 173شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 174شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 175شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...176شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...177شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 178شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 179شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 180شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 181شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 182شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 183شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 184شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 185شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 186شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 187شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 188شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...189شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 190شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 191شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 192شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 193شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 194شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 195شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 196شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 197شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 198شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 199شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 200شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 201شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 202شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 203شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 204شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 205شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...206شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 207شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 208شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 209شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 210شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...211شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...212شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 213شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 214شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 215شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 216شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 217شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 218شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 219شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 220شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 221شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 222شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 223شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 224شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 225شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...226شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...227شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 228شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 229شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 230شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 231شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 232شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 233شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 234شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 235شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 236شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 237شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 238شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 239شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 240شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...241شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 242شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 243شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 244شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 245شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 246شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 247شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 248شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 249شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 250شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 251شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...252شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 253شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 254شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 255شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 256شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 257شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...258شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 259شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...260شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 261شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 262شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 263شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 264شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 265شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 266شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 267شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 268شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 269شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 270شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 271شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...272شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...273شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...274شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...275شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 276شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 277شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 278شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...279شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 280شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 281شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 282شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 283شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 284شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 285شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 286شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 287شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 288شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 289شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...290شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 291شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 292شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 293شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...294شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 295شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 296شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 297شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 298شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 299شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 300شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...301شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 302شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 303شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...304شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 305شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...306شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...307شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 308شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...309شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 310شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 311شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...312شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 313شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 314شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 315شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...316شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 317شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...318شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 319شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...320شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 321شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 322شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 323شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...324شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 325شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 326شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...327شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 328شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 329شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 330شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 331شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 332شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...333شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 334شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 335شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...336شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 337شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 338شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 339شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 340شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 341شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...342شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 343شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 344شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 345شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 346شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 347شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 348شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 349شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...350شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...351شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 352شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 353شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 354شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 355شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 356شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 357شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 358شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 359شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 360شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 361شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ