به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست

1780عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دایما درد تو همراه منست
عشق تو هم حاکم و شاه منست
هرکه بیدارست شبها در جهان
از فغان و زاری و آه منست
دو گواه عدل بر سوز دلم
چشم گریان روی چون کاه منست
سرور خوبان عالم این زمان
دلبر زیبای چون ماه منست
جان فشاندن ای اسیری در غمش
در طریق عاشقان راه منست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...2شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 3شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 4شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...5شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 6شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 7شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 8شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 9شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 10شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...11شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 12شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...13شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 14شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 15شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...16شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 17شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 18شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...19شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 20شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 21شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 22شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...23شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...24شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 25شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 26شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 27شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 28شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 29شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 30شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 31شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...32شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 33شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 34شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 35شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 36شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 37شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 38شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 39شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...40شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 41شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 42شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 43شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 44شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 45شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 46شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 47شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 48شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 49شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...50شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...51شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...52شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 53شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 54شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 55شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 56شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...57شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 58شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 59شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 60شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 61شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 62شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 63شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...64شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 65شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 66شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 67شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 68شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 69شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 70شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 71شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 72شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 73شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 74شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 75شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 76شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 77شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 78شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 79شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 80شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...81شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 82شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 83شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 84شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...85شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...86شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 87شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...88شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...89شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...90شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 91شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 92شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 93شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 94شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 95شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 96شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...97شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 98شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 99شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 100شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 101شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 102شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 103شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...104شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 105شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 106شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 107شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...108شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 109شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...110شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 111شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 112شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 113شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 114شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 115شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 116شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 117شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 118شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 119شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 120شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 121شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...122شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 123شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 124شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 125شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 126شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 127شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 128شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 129شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 130شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 131شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 132شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...133شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 134شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 135شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 136شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 137شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 138شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 139شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...140شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...141شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...142شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...143شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 144شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 145شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 146شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 147شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 148شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 149شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 150شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 151شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 152شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...153شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 154شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 155شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 156شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...157شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 158شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 159شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 160شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 161شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 162شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 163شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 164شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...165شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 166شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 167شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 168شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...169شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 170شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 171شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 172شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...173شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...174شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 175شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...176شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 177شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 178شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...179شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 180شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 181شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 182شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 183شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 184شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 185شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 186شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 187شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 188شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 189شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...190شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...191شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 192شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 193شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 194شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 195شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 196شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 197شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 198شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 199شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 200شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 201شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 202شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...203شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 204شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 205شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 206شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 207شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 208شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 209شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 210شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 211شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 212شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 213شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 214شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 215شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 216شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 217شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 218شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 219شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...220شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 221شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 222شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 223شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 224شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...225شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...226شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 227شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 228شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 229شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 230شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 231شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 232شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 233شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 234شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 235شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 236شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 237شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 238شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 239شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...240شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...241شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 242شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 243شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 244شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 245شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 246شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 247شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 248شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 249شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 250شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 251شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 252شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 253شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 254شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...255شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 256شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 257شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 258شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 259شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 260شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 261شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 262شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 263شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 264شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 265شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...266شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 267شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 268شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 269شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 270شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 271شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...272شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 273شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...274شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 275شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 276شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 277شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 278شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 279شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 280شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 281شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 282شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 283شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 284شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 285شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...286شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...287شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...288شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...289شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 290شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 291شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 292شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...293شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 294شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 295شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 296شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 297شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 298شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 299شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 300شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 301شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 302شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 303شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...304شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 305شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 306شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 307شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...308شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 309شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 310شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 311شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 312شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 313شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 314شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...315شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 316شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 317شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...318شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 319شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...320شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...321شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 322شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...323شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 324شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 325شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...326شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 327شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 328شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 329شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...330شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 331شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...332شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 333شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...334شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 335شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 336شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 337شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...338شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 339شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 340شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...341شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 342شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 343شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 344شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 345شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 346شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...347شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 348شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 349شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...350شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 351شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 352شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 353شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 354شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 355شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...356شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 357شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 358شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 359شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 360شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 361شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 362شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 363شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...364شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...365شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 366شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 367شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 368شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 369شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 370شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 371شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 372شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 373شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 374شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 375شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ