کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا که خورشید جمال از برج رویت طالعست
    خانه جان و دلم روشن ز نور لامعست
    جمله عالم نقاب شاهد روی تو شد
    این سخن پنهان نمی گویم حدیثی شایعست
    می شود روشن ز حسنت هرنفس کون و مکان
    زانکه از مهر رخت هر لحظه نوری ساطعست
    هرزمان یابم حیاتی تازه از دیدار تو
    مرده دل آنکس که عمرش بی جمالت ضایعست
    هرکرا با دولت وصل تو باشد دست رس
    هم زمانه چاکرست او را و گردون تابعست
    قصه بوس و کنارش هست امری بس محال
    دیده در عمری بدیداری از آن مه قانعست
    پرتو خورشید عالم سوز روی نوربخش
    قید موهوم اسیری از دو عالم رافعست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha