به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت

7840عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت
در درون خانه جانم غمش مأوا گرفت
تا نقاب زلف بر روی چومه انداختی
از پریشانی دماغ جان ما سوداگرفت
گر بطور زهد دم زد زاهد از انکارما
نیست کس رادر طریق عاشقی برما گرفت
عقل سرکش راه هستی رفت و در پستی فتاد
عشق راه نیستی شد قدراوبالا گرفت
در هوایت کوه آب از چشمه ها گردد روان
ز آتش عشقت خروش و جوش در دریا گرفت
در پی صید همای وصل جانان جان ما
گر چه بسیاری دوید از هر طرف اما گرفت
ای اسیری در هوای وصل سیمرغ دلم
عاقبت در آشیان بی نشانی جا گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...2شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 3شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 4شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 5شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 6شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 7شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 8شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 9شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 10شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 11شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 12شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 13شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...14شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 15شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 16شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 17شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 18شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 19شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 20شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...21شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 22شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 23شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...24شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 25شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 26شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 27شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 28شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 29شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...30شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 31شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...32شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 33شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 34شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...35شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 36شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 37شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...38شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 39شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 40شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 41شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...42شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...43شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 44شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 45شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 46شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 47شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 48شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 49شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 50شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...51شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 52شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 53شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 54شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 55شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 56شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 57شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 58شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...59شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 60شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 61شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 62شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 63شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 64شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 65شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 66شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 67شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 68شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...69شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...70شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...71شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 72شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 73شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 74شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 75شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...76شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 77شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 78شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 79شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 80شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 81شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 82شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...83شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 84شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 85شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 86شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 87شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 88شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 89شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 90شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 91شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 92شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 93شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 94شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 95شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 96شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 97شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 98شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 99شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...100شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 101شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 102شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 103شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...104شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...105شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 106شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...107شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...108شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...109شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 110شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 111شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 112شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 113شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 114شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 115شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...116شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 117شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 118شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 119شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 120شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 121شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 122شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...123شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 124شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 125شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 126شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...127شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 128شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...129شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 130شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 131شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 132شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 133شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 134شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 135شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 136شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 137شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 138شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 139شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 140شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...141شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 142شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 143شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 144شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 145شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 146شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 147شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 148شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 149شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 150شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 151شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...152شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 153شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 154شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 155شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 156شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 157شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 158شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...159شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...160شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...161شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...162شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 163شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 164شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 165شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 166شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 167شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 168شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 169شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 170شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 171شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...172شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 173شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 174شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 175شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...176شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 177شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 178شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 179شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 180شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 181شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 182شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 183شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...184شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 185شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 186شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 187شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...188شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 189شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 190شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 191شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...192شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...193شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 194شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...195شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 196شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 197شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...198شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 199شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 200شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 201شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 202شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 203شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 204شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 205شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 206شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 207شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 208شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...209شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...210شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 211شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 212شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 213شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 214شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 215شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 216شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 217شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 218شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 219شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 220شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 221شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...222شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 223شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 224شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 225شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 226شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 227شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 228شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 229شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 230شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 231شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 232شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 233شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 234شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 235شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 236شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 237شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 238شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...239شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 240شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 241شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 242شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 243شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...244شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...245شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 246شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 247شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 248شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 249شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 250شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 251شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 252شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 253شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 254شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 255شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 256شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 257شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 258شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...259شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...260شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 261شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 262شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 263شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 264شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 265شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 266شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 267شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 268شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 269شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 270شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 271شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 272شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 273شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...274شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 275شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 276شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 277شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 278شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 279شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 280شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 281شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 282شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 283شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 284شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...285شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 286شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 287شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 288شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 289شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 290شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...291شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 292شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...293شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 294شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 295شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 296شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 297شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 298شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 299شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 300شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 301شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 302شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 303شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 304شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...305شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...306شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...307شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...308شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 309شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 310شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 311شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...312شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 313شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 314شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 315شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 316شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 317شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 318شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 319شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 320شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 321شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 322شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...323شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 324شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 325شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 326شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...327شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 328شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 329شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 330شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 331شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 332شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 333شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...334شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 335شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 336شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...337شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 338شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...339شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...340شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 341شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...342شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 343شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 344شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...345شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 346شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 347شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 348شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...349شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 350شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...351شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 352شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...353شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 354شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 355شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 356شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...357شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 358شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 359شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...360شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 361شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 362شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 363شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 364شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 365شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...366شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 367شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 368شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...369شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 370شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 371شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 372شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 373شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 374شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...375شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 376شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 377شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 378شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 379شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 380شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 381شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 382شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...383شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...384شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 385شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 386شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 387شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 388شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 389شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 390شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 391شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 392شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 393شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 394شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ