به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب

1900عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب
باشد وجود سایه ز خور زین مرو بتاب
بزدا غبار غیر ز آئینه دلت
تا عکس روی دوست ببینی توبی حجاب
عکس رخش ز آینه کون ظاهرست
در پیش عارف حق بین چو آفتاب
عاشق برای دیدن او بگذر از دو کون
عاقل سراب را بگذارد ز بهر آب
آزاده گشت جان اسیری ز قید جهل
تا روی نوربخش جهان دید بی حجاب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...2شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 3شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...4شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 5شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 6شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 7شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 8شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 9شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 10شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...11شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 12شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 13شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 14شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 15شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 16شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 17شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 18شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 19شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 20شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 21شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 22شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 23شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 24شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 25شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 26شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...27شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 28شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 29شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 30شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 31شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 32شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 33شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 34شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 35شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 36شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 37شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 38شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 39شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 40شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 41شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 42شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 43شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 44شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 45شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 46شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 47شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...48شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 49شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 50شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 51شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 52شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 53شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 54شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 55شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 56شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 57شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 58شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 59شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...60شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 61شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 62شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 63شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 64شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 65شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 66شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...67شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 68شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 69شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...70شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 71شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 72شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 73شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 74شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 75شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...76شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 77شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...78شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 79شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 80شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...81شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 82شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 83شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...84شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 85شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 86شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 87شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...88شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...89شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 90شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 91شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 92شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 93شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 94شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 95شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 96شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...97شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 98شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 99شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 100شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 101شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 102شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 103شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 104شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...105شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 106شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 107شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 108شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 109شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 110شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 111شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 112شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 113شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 114شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...115شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...116شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...117شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 118شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 119شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 120شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 121شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...122شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 123شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 124شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 125شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 126شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 127شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 128شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...129شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 130شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 131شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 132شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 133شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 134شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 135شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 136شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 137شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 138شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 139شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 140شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 141شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 142شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 143شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 144شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 145شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...146شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 147شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 148شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 149شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...150شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...151شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 152شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...153شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...154شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...155شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 156شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 157شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 158شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 159شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 160شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 161شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...162شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 163شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 164شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 165شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 166شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 167شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 168شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...169شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 170شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 171شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 172شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...173شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 174شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...175شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 176شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 177شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 178شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 179شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 180شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 181شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 182شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 183شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 184شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 185شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 186شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...187شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 188شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 189شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 190شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 191شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 192شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 193شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 194شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 195شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 196شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 197شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...198شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 199شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 200شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 201شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 202شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 203شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 204شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...205شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...206شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...207شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...208شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 209شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 210شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 211شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 212شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 213شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 214شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 215شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 216شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 217شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...218شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 219شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 220شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 221شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...222شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 223شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 224شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 225شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 226شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 227شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 228شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 229شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...230شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 231شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 232شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 233شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...234شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 235شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 236شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 237شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...238شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...239شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 240شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...241شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 242شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 243شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...244شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 245شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 246شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 247شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 248شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 249شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 250شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 251شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 252شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 253شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 254شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...255شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...256شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 257شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 258شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 259شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 260شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 261شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 262شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 263شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 264شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 265شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 266شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 267شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...268شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 269شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 270شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 271شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 272شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 273شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 274شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 275شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 276شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 277شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 278شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 279شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 280شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 281شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 282شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 283شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 284شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...285شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 286شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 287شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 288شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 289شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...290شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...291شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 292شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 293شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 294شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 295شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 296شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 297شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 298شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 299شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 300شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 301شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 302شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 303شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 304شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...305شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...306شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 307شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 308شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 309شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 310شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 311شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 312شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 313شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 314شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 315شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 316شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 317شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 318شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 319شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...320شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 321شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 322شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 323شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 324شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 325شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 326شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 327شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 328شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 329شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 330شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...331شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 332شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 333شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 334شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 335شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 336شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...337شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 338شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...339شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 340شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 341شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 342شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 343شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 344شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 345شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 346شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 347شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 348شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 349شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 350شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...351شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...352شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...353شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...354شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 355شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 356شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 357شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...358شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 359شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 360شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 361شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 362شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 363شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 364شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 365شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 366شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 367شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 368شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...369شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 370شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 371شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 372شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...373شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 374شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 375شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 376شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 377شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 378شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 379شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...380شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 381شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 382شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...383شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 384شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...385شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...386شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 387شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...388شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 389شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 390شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...391شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 392شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 393شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 394شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...395شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 396شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...397شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 398شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...399شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 400شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 401شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 402شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...403شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 404شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 405شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...406شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 407شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 408شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 409شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 410شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 411شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...412شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 413شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 414شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...415شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 416شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 417شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 418شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 419شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 420شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...421شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 422شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 423شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 424شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 425شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 426شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 427شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 428شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...429شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...430شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 431شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 432شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 433شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 434شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 435شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 436شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 437شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 438شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 439شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 440شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ