کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حجاب
    کاشکی از حسن رخسارت برافتادی نقاب
    نور وحدت گر نمود از پرده کثرت جمال
    در شب تاریک بینی گشته تابان آفتاب
    گر بصورت می نماید موج و دریا غیر هم
    در حقیقت نیست جز یک چیز دریا و حباب
    از ازل مامست از میخانه عشق آمدیم
    بیخبر از جام وصل دوست بودند شیخ و شاب
    هرکه عاشق نیست همچون صورت بی جان بود
    زاهد مازین سخن چون مار در پیچست و تاب
    گر نمی خواهد که ریزد خون عاشق بی گناه
    چشم شوخش از چه رو باماست در عین عذاب
    مبتلا گشتم بعشق او بانواع بلا
    دل ز دست عشق مدقوقست و جان در اضطراب
    زاهد هجران زده رو در خرابات فنا
    بگذر از هستی بنوش از ساغر وصلش شراب
    شهرتی کردی ببدنامی اسیری در جهان
    زانکه دایم زند و قلاشی و بدمست وخراب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha