اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حجاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حجاب کاشکی از حسن رخسارت برافتادی نقاب نور وحدت گر نمود از پرده کثرت جمال در شب تاریک بینی گشته تابان آفتاب گر بصورت می نماید موج و دریا غیر هم در حقیقت نیست جز یک چیز دریا و حباب از ازل مامست از میخانه عشق آمدیم بیخبر از جام وصل دوست بودند شیخ و شاب هرکه عاشق نیست همچون صورت بی جان بود زاهد مازین سخن چون مار در پیچست و تاب گر نمی خواهد که ریزد خون عاشق بی گناه چشم شوخش از چه رو باماست در عین عذاب مبتلا گشتم بعشق او بانواع بلا دل ز دست عشق مدقوقست و جان در اضطراب زاهد هجران زده رو در خرابات فنا بگذر از هستی بنوش از ساغر وصلش شراب شهرتی کردی ببدنامی اسیری در جهان زانکه دایم زند و قلاشی و بدمست وخراب اسیری لاهیجی