به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب

2030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب
در کام جان که مست خرابست در خراب
گوید حریف ماشو و پیوسته باده نوش
نظاره کن جمال دلفروز بی حجاب
نوشیم جامهای پیاپی ز دست دوست
زان باده که نیست خمارش بهیچ باب
در کوی زهد جان مرا چونکه راه نیست
مائیم و بزم عشق و می و مطرب و رباب
زاهد اگر نعیم ابد میکنی طلب
دوری مجو ز شاهد و پیمانه شراب
جان مست شد چنانکه نیامد دگر بهوش
زان بحرهای می که بنوشید بیحساب
هر دو جهان کشید اسیری بجرعه
کو مست تشنه بود و دو عالم شراب ناب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 2شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 3شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...4شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 5شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...6شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 7شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 8شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 9شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 10شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 11شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 12شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...13شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 14شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 15شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 16شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 17شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 18شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 19شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 20شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 21شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 22شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 23شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 24شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 25شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 26شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 27شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 28شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...29شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 30شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 31شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 32شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 33شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 34شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 35شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 36شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 37شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 38شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 39شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 40شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 41شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 42شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 43شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 44شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 45شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 46شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 47شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 48شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 49شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...50شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 51شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 52شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 53شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 54شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 55شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 56شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 57شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 58شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 59شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 60شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 61شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...62شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 63شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 64شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 65شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 66شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 67شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 68شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...69شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 70شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 71شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...72شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 73شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 74شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 75شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 76شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 77شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...78شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 79شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...80شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 81شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 82شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...83شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 84شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 85شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...86شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 87شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 88شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 89شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...90شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...91شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 92شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 93شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 94شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 95شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 96شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 97شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 98شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...99شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 100شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 101شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 102شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 103شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 104شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 105شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 106شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...107شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 108شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 109شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 110شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 111شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 112شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 113شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 114شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 115شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 116شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...117شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...118شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...119شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 120شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 121شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 122شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 123شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...124شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 125شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 126شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 127شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 128شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 129شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 130شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...131شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 132شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 133شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 134شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 135شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 136شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 137شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 138شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 139شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 140شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 141شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 142شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 143شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 144شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 145شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 146شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 147شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...148شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 149شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 150شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 151شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...152شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...153شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 154شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...155شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...156شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...157شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 158شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 159شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 160شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 161شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 162شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 163شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...164شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 165شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 166شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 167شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 168شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 169شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 170شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...171شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 172شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 173شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 174شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...175شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 176شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...177شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 178شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 179شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 180شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 181شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 182شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 183شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 184شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 185شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 186شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 187شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 188شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...189شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 190شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 191شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 192شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 193شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 194شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 195شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 196شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 197شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 198شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 199شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...200شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 201شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 202شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 203شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 204شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 205شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 206شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...207شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...208شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...209شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...210شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 211شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 212شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 213شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 214شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 215شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 216شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 217شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 218شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 219شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...220شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 221شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 222شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 223شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...224شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 225شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 226شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 227شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 228شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 229شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 230شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 231شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...232شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 233شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 234شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 235شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...236شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 237شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 238شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 239شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...240شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...241شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 242شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...243شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 244شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 245شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...246شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 247شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 248شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 249شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 250شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 251شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 252شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 253شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 254شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 255شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 256شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...257شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...258شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 259شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 260شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 261شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 262شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 263شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 264شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 265شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 266شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 267شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 268شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 269شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...270شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 271شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 272شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 273شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 274شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 275شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 276شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 277شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 278شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 279شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 280شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 281شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 282شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 283شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 284شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 285شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 286شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...287شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 288شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 289شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 290شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 291شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...292شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...293شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 294شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 295شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 296شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 297شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 298شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 299شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 300شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 301شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 302شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 303شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 304شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 305شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 306شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...307شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...308شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 309شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 310شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 311شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 312شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 313شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 314شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 315شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 316شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 317شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 318شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 319شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 320شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 321شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...322شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 323شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 324شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 325شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 326شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 327شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 328شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 329شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 330شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 331شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 332شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...333شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 334شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 335شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 336شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 337شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 338شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...339شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 340شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...341شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 342شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 343شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 344شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 345شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 346شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 347شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 348شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 349شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 350شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 351شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 352شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...353شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...354شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...355شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...356شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 357شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 358شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 359شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...360شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 361شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 362شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 363شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 364شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 365شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 366شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 367شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 368شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 369شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 370شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...371شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 372شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 373شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 374شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...375شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 376شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 377شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 378شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 379شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 380شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 381شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...382شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 383شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 384شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...385شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 386شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...387شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...388شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 389شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...390شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 391شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 392شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...393شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 394شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 395شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 396شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...397شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 398شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...399شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 400شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...401شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 402شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 403شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 404شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...405شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 406شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 407شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...408شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 409شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 410شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 411شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 412شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 413شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...414شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 415شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 416شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...417شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 418شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 419شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 420شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 421شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 422شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...423شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 424شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 425شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 426شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 427شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 428شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 429شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 430شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...431شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...432شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 433شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 434شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 435شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 436شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 437شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 438شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 439شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 440شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 441شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 442شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ