به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب

1910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مائیم ترا همیشه طالب
ای وصل تو منتهی المطالب
مرغوب همه بهشت و حورست
مائیم بروی دوست راغب
در میکده با شراب و شاهد
پیوسته حریفم و مصاحب
آن یار زکس نبود محجوب
مایی و منی مراست حاجب
در مجلس وصل اوست حاضر
هرکس که ز خویش گشت غایب
در مغرب جان عاشقان شد
خورشید جمال عشق غارب
با وصل توایم شاد و خندان
داریم ز فرقتت مصایب
کردم دل و دین فدای معشوق
این بود بعشق رأی صایب
از مشرب عشق عقل دور است
زان مختلف آمد این مشارب
عشق آمد و گشت عقل مغلوب
شد عشق از آن بجمله غالب
می باش اسیریا هنربین
از خلق خدا مجو معایب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 2شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 3شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 4شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...5شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 6شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...7شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 8شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 9شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 10شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 11شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 12شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 13شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...14شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 15شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 16شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 17شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 18شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 19شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 20شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 21شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 22شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 23شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 24شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 25شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 26شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 27شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 28شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 29شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...30شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 31شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 32شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 33شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 34شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 35شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 36شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 37شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 38شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 39شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 40شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 41شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 42شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 43شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 44شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 45شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 46شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 47شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 48شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 49شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 50شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...51شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 52شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 53شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 54شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 55شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 56شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 57شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 58شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 59شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 60شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 61شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 62شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...63شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 64شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 65شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 66شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 67شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 68شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 69شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...70شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 71شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 72شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...73شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 74شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 75شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 76شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 77شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 78شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...79شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 80شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...81شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 82شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 83شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...84شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 85شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 86شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...87شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 88شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 89شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 90شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...91شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...92شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 93شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 94شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 95شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 96شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 97شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 98شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 99شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...100شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 101شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 102شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 103شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 104شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 105شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 106شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 107شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...108شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 109شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 110شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 111شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 112شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 113شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 114شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 115شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 116شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 117شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...118شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...119شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...120شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 121شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 122شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 123شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 124شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...125شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 126شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 127شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 128شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 129شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 130شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 131شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...132شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 133شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 134شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 135شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 136شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 137شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 138شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 139شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 140شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 141شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 142شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 143شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 144شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 145شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 146شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 147شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 148شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...149شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 150شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 151شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 152شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...153شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...154شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 155شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...156شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...157شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...158شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 159شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 160شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 161شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 162شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 163شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 164شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...165شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 166شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 167شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 168شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 169شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 170شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 171شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...172شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 173شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 174شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 175شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...176شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 177شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...178شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 179شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 180شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 181شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 182شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 183شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 184شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 185شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 186شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 187شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 188شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 189شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...190شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 191شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 192شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 193شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 194شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 195شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 196شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 197شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 198شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 199شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 200شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...201شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 202شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 203شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 204شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 205شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 206شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 207شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...208شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...209شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...210شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...211شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 212شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 213شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 214شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 215شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 216شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 217شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 218شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 219شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 220شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...221شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 222شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 223شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 224شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...225شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 226شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 227شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 228شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 229شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 230شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 231شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 232شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...233شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 234شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 235شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 236شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...237شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 238شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 239شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 240شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...241شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...242شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 243شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...244شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 245شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 246شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...247شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 248شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 249شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 250شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 251شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 252شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 253شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 254شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 255شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 256شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 257شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...258شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...259شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 260شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 261شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 262شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 263شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 264شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 265شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 266شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 267شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 268شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 269شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 270شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...271شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 272شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 273شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 274شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 275شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 276شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 277شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 278شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 279شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 280شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 281شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 282شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 283شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 284شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 285شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 286شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 287شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...288شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 289شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 290شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 291شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 292شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...293شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...294شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 295شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 296شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 297شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 298شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 299شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 300شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 301شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 302شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 303شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 304شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 305شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 306شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 307شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...308شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...309شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 310شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 311شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 312شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 313شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 314شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 315شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 316شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 317شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 318شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 319شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 320شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 321شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 322شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...323شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 324شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 325شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 326شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 327شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 328شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 329شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 330شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 331شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 332شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 333شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...334شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 335شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 336شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 337شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 338شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 339شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...340شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 341شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...342شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 343شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 344شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 345شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 346شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 347شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 348شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 349شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 350شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 351شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 352شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 353شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...354شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...355شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...356شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...357شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 358شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 359شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 360شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...361شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 362شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 363شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 364شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 365شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 366شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 367شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 368شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 369شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 370شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 371شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...372شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 373شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 374شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 375شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...376شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 377شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 378شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 379شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 380شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 381شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 382شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...383شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 384شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 385شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...386شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 387شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...388شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...389شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 390شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...391شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 392شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 393شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...394شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 395شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 396شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 397شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...398شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 399شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...400شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 401شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...402شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 403شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 404شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 405شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...406شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 407شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 408شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...409شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 410شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 411شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 412شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 413شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 414شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...415شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 416شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 417شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...418شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 419شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 420شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 421شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 422شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 423شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...424شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 425شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 426شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 427شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 428شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 429شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 430شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 431شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...432شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...433شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 434شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 435شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 436شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 437شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 438شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 439شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 440شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 441شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 442شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 443شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ