به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست

2430عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چیست عالم جلوه گاه حسن دوست
جلوه در عالم چه باشد جمله اوست
ظاهرا گر زانکه عالم مظهرست
مظهر و ظاهر چو وابینی هموست
در حقیقت نیست غیر از یار کس
این نمود غیر عین وهم توست
یار خود آئینه روی خود است
در نمودن آینه گر غیر روست
می نماید غیر دریا جو، ولی
در حقیقت دان که دریا عین جوست
حسن خود را دید و شد عاشق بخود
در جهان او را بخود این گفت و گوست
مائی و اوئی بمعنی شد یکی
گر اسیری ما و او گوید که دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...2شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 3شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 4شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 5شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 6شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 7شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 8شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 9شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 10شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 11شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 12شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 13شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 14شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 15شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 16شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 17شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...18شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 19شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 20شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 21شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 22شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 23شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 24شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 25شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 26شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 27شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 28شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 29شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 30شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 31شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 32شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 33شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 34شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 35شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 36شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 37شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 38شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...39شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 40شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 41شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 42شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 43شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 44شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 45شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 46شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 47شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 48شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 49شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 50شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...51شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 52شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 53شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 54شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 55شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 56شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 57شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...58شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 59شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 60شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...61شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 62شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 63شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 64شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 65شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 66شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...67شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 68شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...69شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 70شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 71شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...72شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 73شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 74شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...75شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 76شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 77شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 78شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...79شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...80شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 81شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 82شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 83شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 84شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 85شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 86شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 87شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...88شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 89شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 90شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 91شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 92شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 93شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 94شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 95شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...96شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 97شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 98شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 99شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 100شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 101شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 102شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 103شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 104شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 105شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...106شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...107شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...108شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 109شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 110شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 111شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 112شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...113شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 114شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 115شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 116شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 117شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 118شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 119شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...120شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 121شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 122شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 123شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 124شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 125شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 126شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 127شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 128شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 129شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 130شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 131شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 132شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 133شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 134شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 135شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 136شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...137شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 138شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 139شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 140شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...141شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...142شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 143شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...144شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...145شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...146شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 147شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 148شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 149شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 150شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 151شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 152شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...153شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 154شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 155شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 156شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 157شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 158شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 159شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...160شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 161شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 162شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 163شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...164شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 165شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...166شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 167شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 168شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 169شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 170شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 171شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 172شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 173شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 174شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 175شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 176شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 177شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...178شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 179شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 180شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 181شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 182شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 183شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 184شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 185شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 186شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 187شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 188شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...189شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 190شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 191شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 192شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 193شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 194شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 195شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...196شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...197شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...198شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...199شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 200شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 201شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 202شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 203شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 204شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 205شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 206شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 207شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 208شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...209شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 210شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 211شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 212شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...213شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 214شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 215شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 216شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 217شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 218شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 219شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 220شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...221شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 222شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 223شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 224شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...225شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 226شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 227شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 228شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...229شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...230شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 231شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...232شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 233شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 234شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...235شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 236شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 237شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 238شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 239شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 240شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 241شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 242شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 243شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 244شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 245شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...246شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...247شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 248شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 249شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 250شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 251شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 252شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 253شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 254شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 255شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 256شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 257شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 258شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...259شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 260شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 261شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 262شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 263شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 264شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 265شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 266شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 267شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 268شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 269شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 270شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 271شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 272شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 273شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 274شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 275شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...276شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 277شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 278شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 279شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 280شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...281شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...282شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 283شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 284شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 285شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 286شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 287شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 288شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 289شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 290شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 291شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 292شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 293شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 294شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 295شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...296شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...297شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 298شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 299شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 300شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 301شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 302شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 303شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 304شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 305شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 306شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 307شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 308شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 309شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 310شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...311شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 312شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 313شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 314شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 315شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 316شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 317شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 318شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 319شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 320شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 321شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...322شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 323شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 324شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 325شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 326شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 327شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...328شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 329شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...330شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 331شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 332شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 333شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 334شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 335شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 336شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 337شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 338شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 339شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 340شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 341شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...342شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...343شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...344شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...345شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 346شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 347شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 348شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...349شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 350شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 351شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 352شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 353شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 354شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 355شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 356شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 357شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 358شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 359شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...360شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 361شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 362شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 363شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...364شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 365شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 366شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 367شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 368شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 369شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 370شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...371شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 372شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 373شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...374شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 375شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...376شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...377شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 378شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...379شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 380شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 381شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...382شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 383شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 384شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 385شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...386شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 387شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...388شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 389شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...390شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 391شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 392شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 393شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...394شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 395شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 396شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...397شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 398شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 399شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 400شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 401شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 402شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...403شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 404شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 405شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...406شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 407شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 408شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 409شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 410شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 411شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...412شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 413شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 414شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 415شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 416شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 417شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 418شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 419شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...420شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...421شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 422شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 423شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 424شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 425شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 426شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 427شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 428شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 429شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 430شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 431شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ