به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست

1910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

(در مقام لی مع الله سیر نیست
وحدت محض است اینجا غیر نیست)
(در قلندر خانه توحید عشق
کعبه و مسجد کنشت و دیر نیست)
(در مقام ذات بیرون از صفات
هیچ ره رو را مجال سیر نیست)
در خرابات فنا از نیک و بد
کو نشان آنجا چو شر و خیر نیست
جای سیمرغست و قاف قربتست
محرم این آشیان هر طیر نیست
ای اسیری در مقام محو غیر
کشف و سکر و صحوو سیر و طیرنیست
واقف شرب شراب شیخ جام
کی شوی گر مشرب بوالخیر نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 2شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 3شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 4شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 5شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 6شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 7شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 8شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...9شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 10شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 11شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 12شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 13شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 14شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 15شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 16شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 17شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 18شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 19شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 20شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 21شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 22شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 23شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 24شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 25شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 26شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 27شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 28شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 29شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...30شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 31شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 32شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 33شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 34شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 35شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 36شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 37شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 38شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 39شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 40شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 41شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...42شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 43شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 44شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 45شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 46شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 47شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 48شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...49شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 50شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 51شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...52شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 53شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 54شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 55شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 56شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 57شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...58شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 59شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...60شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 61شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 62شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...63شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 64شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 65شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...66شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 67شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 68شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 69شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...70شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...71شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 72شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 73شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 74شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 75شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 76شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 77شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 78شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...79شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 80شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 81شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 82شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 83شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 84شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 85شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 86شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...87شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 88شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 89شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 90شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 91شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 92شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 93شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 94شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 95شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 96شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...97شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...98شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...99شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 100شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 101شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 102شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 103شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...104شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 105شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 106شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 107شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 108شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 109شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 110شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...111شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 112شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 113شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 114شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 115شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 116شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 117شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 118شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 119شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 120شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 121شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 122شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 123شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 124شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 125شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 126شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 127شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...128شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 129شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 130شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 131شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...132شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...133شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 134شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...135شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...136شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...137شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 138شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 139شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 140شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 141شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 142شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 143شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...144شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 145شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 146شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 147شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 148شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 149شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 150شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...151شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 152شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 153شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 154شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...155شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 156شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...157شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 158شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 159شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 160شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 161شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 162شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 163شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 164شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 165شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 166شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 167شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 168شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...169شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 170شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 171شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 172شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 173شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 174شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 175شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 176شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 177شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 178شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 179شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...180شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 181شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 182شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 183شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 184شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 185شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 186شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...187شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...188شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...189شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...190شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 191شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 192شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 193شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 194شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 195شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 196شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 197شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 198شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 199شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...200شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 201شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 202شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 203شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...204شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 205شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 206شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 207شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 208شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 209شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 210شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 211شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...212شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 213شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 214شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 215شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...216شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 217شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 218شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 219شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...220شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...221شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 222شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...223شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 224شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 225شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...226شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 227شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 228شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 229شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 230شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 231شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 232شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 233شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 234شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 235شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 236شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...237شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...238شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 239شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 240شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 241شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 242شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 243شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 244شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 245شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 246شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 247شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 248شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 249شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...250شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 251شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 252شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 253شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 254شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 255شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 256شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 257شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 258شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 259شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 260شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 261شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 262شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 263شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 264شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 265شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 266شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...267شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 268شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 269شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 270شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 271شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...272شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...273شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 274شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 275شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 276شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 277شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 278شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 279شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 280شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 281شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 282شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 283شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 284شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 285شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 286شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...287شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...288شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 289شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 290شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 291شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 292شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 293شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 294شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 295شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 296شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 297شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 298شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 299شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 300شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 301شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...302شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 303شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 304شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 305شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 306شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 307شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 308شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 309شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 310شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 311شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 312شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...313شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 314شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 315شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 316شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 317شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 318شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...319شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 320شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...321شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 322شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 323شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 324شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 325شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 326شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 327شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 328شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 329شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 330شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 331شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 332شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...333شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...334شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...335شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...336شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 337شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 338شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 339شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...340شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 341شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 342شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 343شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 344شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 345شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 346شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 347شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 348شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 349شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 350شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...351شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 352شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 353شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 354شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...355شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 356شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 357شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 358شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 359شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 360شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 361شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...362شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 363شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 364شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...365شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 366شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...367شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...368شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 369شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...370شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 371شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 372شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...373شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 374شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 375شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 376شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...377شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 378شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...379شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 380شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...381شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 382شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 383شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 384شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...385شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 386شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 387شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...388شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 389شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 390شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 391شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 392شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 393شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...394شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 395شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 396شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...397شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 398شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 399شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 400شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 401شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 402شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...403شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 404شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 405شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 406شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 407شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 408شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 409شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 410شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...411شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...412شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 413شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 414شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 415شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 416شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 417شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 418شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 419شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 420شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 421شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 422شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ