به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۴۳: کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را

1850عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را
تا نکردی پیشه خود این همه آزار را
کی در آرد بار دیگر حسن خوبان در نظر
هرکه روزی دیده باشد آنچنان رخسار را
کفر زلفش عروة الوثقیی ایمان منست
گرچه هست ازکفر ترسی مردم دین دار را
بار عشقش کاسمان تابش نیاورد و زمین
همت مابین که بردل می نهد آن بار را
مهررویش از پس هرذره بنماید جمال
گر ز دیده دور سازی پرده پندار را
خون مردم را بشوخی از چه ریزد بیگناه
عاقبت پندی بده آن غمزه خونخوار را
چون اسیری هر که دارد نور معنی در بصر
جلوه گاه یار بیند صورت اغیار را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۲: دل بسته بزلف یار بادا 2شمارهٔ ۴۳: کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را 3شمارهٔ ۴۴: میرسد هر دم بعاشق صد جفا 4شمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را 5شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...6شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 7شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 8شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 9شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 10شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 11شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 12شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 13شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 14شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 15شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...16شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 17شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...18شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 19شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 20شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 21شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 22شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 23شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 24شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...25شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 26شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 27شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 28شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 29شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 30شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 31شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 32شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 33شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 34شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 35شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 36شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 37شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 38شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 39شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 40شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...41شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 42شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 43شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 44شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 45شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 46شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 47شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 48شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 49شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 50شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 51شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 52شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 53شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 54شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 55شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 56شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 57شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 58شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 59شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 60شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 61شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...62شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 63شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 64شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 65شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 66شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 67شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 68شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 69شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 70شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 71شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 72شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 73شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...74شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 75شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 76شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 77شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 78شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 79شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 80شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...81شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 82شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 83شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...84شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 85شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 86شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 87شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 88شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 89شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...90شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 91شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...92شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 93شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 94شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...95شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 96شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 97شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...98شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 99شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 100شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 101شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...102شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...103شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 104شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 105شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 106شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 107شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 108شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 109شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 110شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...111شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 112شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 113شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 114شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 115شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 116شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 117شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 118شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...119شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 120شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 121شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 122شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 123شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 124شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 125شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 126شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 127شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 128شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...129شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...130شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...131شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 132شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 133شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 134شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 135شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...136شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 137شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 138شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 139شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 140شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 141شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 142شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...143شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 144شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 145شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 146شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 147شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 148شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 149شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 150شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 151شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 152شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 153شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 154شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 155شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 156شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 157شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 158شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 159شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...160شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 161شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 162شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 163شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...164شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...165شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 166شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...167شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...168شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...169شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 170شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 171شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 172شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 173شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 174شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 175شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...176شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 177شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 178شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 179شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 180شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 181شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 182شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...183شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 184شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 185شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 186شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...187شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 188شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...189شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 190شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 191شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 192شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 193شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 194شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 195شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 196شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 197شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 198شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 199شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 200شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...201شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 202شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 203شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 204شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 205شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 206شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 207شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 208شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 209شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 210شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 211شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...212شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 213شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 214شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 215شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 216شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 217شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 218شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...219شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...220شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...221شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...222شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 223شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 224شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 225شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 226شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 227شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 228شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 229شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 230شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 231شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...232شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 233شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 234شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 235شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...236شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 237شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 238شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 239شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 240شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 241شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 242شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 243شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...244شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 245شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 246شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 247شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...248شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 249شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 250شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 251شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...252شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...253شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 254شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...255شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 256شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 257شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...258شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 259شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 260شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 261شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 262شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 263شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 264شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 265شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 266شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 267شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 268شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...269شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...270شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 271شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 272شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 273شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 274شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 275شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 276شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 277شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 278شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 279شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 280شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 281شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...282شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 283شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 284شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 285شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 286شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 287شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 288شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 289شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 290شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 291شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 292شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 293شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 294شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 295شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 296شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 297شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 298شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...299شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 300شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 301شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 302شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 303شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...304شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...305شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 306شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 307شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 308شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 309شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 310شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 311شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 312شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 313شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 314شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 315شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 316شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 317شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 318شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...319شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...320شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 321شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 322شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 323شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 324شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 325شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 326شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 327شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 328شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 329شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 330شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 331شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 332شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 333شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...334شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 335شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 336شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 337شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 338شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 339شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 340شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 341شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 342شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 343شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 344شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...345شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 346شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 347شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 348شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 349شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 350شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...351شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 352شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...353شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 354شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 355شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 356شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 357شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 358شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 359شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 360شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 361شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 362شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 363شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 364شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...365شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...366شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...367شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...368شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 369شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 370شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 371شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...372شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 373شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 374شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 375شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 376شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 377شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 378شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 379شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 380شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 381شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 382شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...383شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 384شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 385شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 386شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...387شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 388شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 389شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 390شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 391شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 392شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 393شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...394شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 395شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 396شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...397شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 398شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...399شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...400شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 401شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...402شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 403شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 404شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...405شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 406شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 407شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 408شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...409شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 410شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...411شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 412شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...413شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 414شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 415شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 416شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...417شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 418شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 419شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...420شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 421شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 422شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 423شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 424شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 425شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...426شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 427شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 428شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...429شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 430شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 431شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 432شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 433شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 434شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...435شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 436شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 437شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 438شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 439شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 440شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 441شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 442شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...443شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...444شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 445شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 446شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 447شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 448شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 449شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 450شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 451شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 452شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 453شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 454شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ