به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را

1820عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چه نسبت است بروی تو ماه تابان را
به پیش مهر توان گفت ذره کیوانرا
نظر بدیده ما گر کنی عیان بینی
ز روی صورت و معنی جمال جانانرا
هزار خون بیکی غمزه گر بخواهد ریخت
دهد لبش بشکر خنده جمله تاوانرا
بجان کافر و مؤمن خیال زلف و رخش
رقم نگر چو کشیدست کفر و ایمانرا
جمال خویش چو میخواست تا نظاره کند
ببین چه آینه ساخت نقش انسانرا
طبیب بهر مداوای عشق کوشش کرد
ندید در خور این درد هیچ درمانرا
اسیریا بجهان باز فتنه برخیزد
اگر شراب ازین سان دهند مستانرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۴: میرسد هر دم بعاشق صد جفا 2شمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را 3شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...4شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 5شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 6شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 7شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 8شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 9شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 10شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 11شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 12شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 13شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...14شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 15شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...16شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 17شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 18شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 19شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 20شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 21شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 22شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...23شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 24شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 25شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 26شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 27شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 28شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 29شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 30شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 31شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 32شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 33شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 34شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 35شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 36شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 37شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 38شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...39شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 40شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 41شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 42شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 43شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 44شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 45شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 46شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 47شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 48شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 49شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 50شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 51شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 52شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 53شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 54شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 55شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 56شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 57شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 58شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 59شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...60شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 61شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 62شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 63شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 64شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 65شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 66شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 67شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 68شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 69شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 70شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 71شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...72شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 73شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 74شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 75شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 76شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 77شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 78شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...79شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 80شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 81شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...82شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 83شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 84شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 85شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 86شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 87شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...88شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 89شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...90شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 91شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 92شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...93شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 94شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 95شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...96شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 97شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 98شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 99شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...100شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...101شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 102شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 103شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 104شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 105شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 106شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 107شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 108شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...109شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 110شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 111شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 112شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 113شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 114شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 115شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 116شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...117شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 118شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 119شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 120شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 121شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 122شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 123شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 124شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 125شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 126شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...127شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...128شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...129شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 130شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 131شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 132شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 133شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...134شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 135شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 136شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 137شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 138شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 139شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 140شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...141شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 142شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 143شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 144شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 145شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 146شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 147شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 148شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 149شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 150شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 151شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 152شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 153شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 154شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 155شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 156شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 157شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...158شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 159شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 160شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 161شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...162شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...163شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 164شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...165شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...166شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...167شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 168شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 169شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 170شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 171شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 172شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 173شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...174شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 175شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 176شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 177شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 178شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 179شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 180شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...181شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 182شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 183شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 184شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...185شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 186شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...187شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 188شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 189شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 190شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 191شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 192شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 193شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 194شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 195شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 196شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 197شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 198شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...199شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 200شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 201شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 202شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 203شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 204شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 205شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 206شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 207شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 208شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 209شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...210شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 211شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 212شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 213شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 214شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 215شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 216شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...217شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...218شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...219شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...220شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 221شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 222شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 223شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 224شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 225شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 226شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 227شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 228شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 229شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...230شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 231شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 232شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 233شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...234شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 235شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 236شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 237شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 238شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 239شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 240شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 241شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...242شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 243شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 244شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 245شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...246شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 247شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 248شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 249شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...250شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...251شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 252شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...253شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 254شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 255شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...256شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 257شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 258شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 259شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 260شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 261شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 262شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 263شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 264شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 265شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 266شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...267شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...268شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 269شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 270شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 271شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 272شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 273شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 274شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 275شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 276شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 277شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 278شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 279شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...280شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 281شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 282شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 283شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 284شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 285شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 286شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 287شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 288شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 289شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 290شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 291شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 292شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 293شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 294شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 295شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 296شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...297شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 298شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 299شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 300شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 301شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...302شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...303شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 304شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 305شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 306شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 307شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 308شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 309شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 310شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 311شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 312شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 313شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 314شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 315شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 316شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...317شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...318شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 319شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 320شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 321شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 322شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 323شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 324شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 325شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 326شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 327شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 328شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 329شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 330شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 331شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...332شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 333شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 334شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 335شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 336شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 337شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 338شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 339شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 340شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 341شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 342شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...343شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 344شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 345شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 346شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 347شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 348شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...349شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 350شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...351شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 352شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 353شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 354شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 355شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 356شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 357شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 358شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 359شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 360شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 361شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 362شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...363شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...364شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...365شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...366شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 367شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 368شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 369شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...370شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 371شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 372شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 373شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 374شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 375شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 376شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 377شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 378شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 379شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 380شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...381شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 382شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 383شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 384شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...385شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 386شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 387شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 388شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 389شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 390شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 391شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...392شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 393شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 394شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...395شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 396شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...397شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...398شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 399شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...400شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 401شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 402شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...403شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 404شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 405شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 406شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...407شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 408شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...409شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 410شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...411شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 412شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 413شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 414شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...415شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 416شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 417شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...418شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 419شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 420شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 421شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 422شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 423شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...424شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 425شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 426شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...427شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 428شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 429شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 430شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 431شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 432شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...433شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 434شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 435شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 436شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 437شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 438شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 439شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 440شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...441شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...442شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 443شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 444شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 445شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 446شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 447شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 448شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 449شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 450شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 451شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 452شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ