به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما

1950عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

فی هواکم صارقلبی هایما
خذلنا عنا و جدلی باللقا
بعدنا عن قربکم من نفسنا
من فنی عن نفسه نال المنی
یا حبیبی کیف اخفی حبکم
عبرتی واش لسری فی الوری
یا عذیلی فی الهوی کن لایمی
لذتی فی الحب من لوم العدی
ما نهی العشاق عن وصل الحبیب
غیر ضد صد عن نهج الهدی
من یمت فی الحب قدنال الحیاة
تحفة العشاق موت فی الهوی
من یری حقا و خلقا مایری
قد تجلی بالفناء و البقا
نحن مرآت لرویته له
و هو مرآت لرویتنا لنا
یا اسیری ان ترد وصل الحبیب
فی طریق العشق فاسلک صادقا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...2شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 3شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 4شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 5شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 6شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 7شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 8شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 9شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 10شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 11شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...12شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 13شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...14شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 15شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 16شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 17شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 18شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 19شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 20شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...21شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 22شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 23شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 24شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 25شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 26شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 27شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 28شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 29شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 30شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 31شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 32شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 33شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 34شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 35شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 36شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...37شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 38شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 39شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 40شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 41شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 42شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 43شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 44شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 45شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 46شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 47شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 48شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 49شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 50شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 51شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 52شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 53شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 54شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 55شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 56شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 57شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...58شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 59شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 60شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 61شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 62شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 63شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 64شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 65شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 66شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 67شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 68شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 69شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...70شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 71شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 72شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 73شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 74شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 75شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 76شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...77شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 78شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 79شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...80شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 81شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 82شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 83شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 84شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 85شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...86شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 87شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...88شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 89شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 90شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...91شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 92شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 93شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...94شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 95شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 96شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 97شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...98شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...99شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 100شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 101شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 102شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 103شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 104شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 105شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 106شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...107شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 108شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 109شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 110شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 111شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 112شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 113شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 114شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...115شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 116شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 117شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 118شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 119شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 120شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 121شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 122شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 123شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 124شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...125شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...126شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...127شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 128شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 129شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 130شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 131شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...132شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 133شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 134شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 135شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 136شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 137شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 138شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...139شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 140شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 141شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 142شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 143شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 144شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 145شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 146شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 147شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 148شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 149شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 150شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 151شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 152شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 153شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 154شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 155شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...156شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 157شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 158شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 159شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...160شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...161شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 162شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...163شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...164شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...165شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 166شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 167شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 168شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 169شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 170شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 171شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...172شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 173شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 174شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 175شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 176شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 177شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 178شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...179شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 180شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 181شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 182شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...183شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 184شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...185شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 186شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 187شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 188شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 189شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 190شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 191شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 192شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 193شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 194شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 195شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 196شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...197شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 198شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 199شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 200شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 201شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 202شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 203شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 204شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 205شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 206شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 207شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...208شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 209شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 210شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 211شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 212شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 213شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 214شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...215شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...216شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...217شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...218شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 219شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 220شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 221شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 222شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 223شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 224شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 225شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 226شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 227شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...228شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 229شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 230شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 231شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...232شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 233شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 234شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 235شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 236شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 237شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 238شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 239شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...240شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 241شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 242شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 243شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...244شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 245شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 246شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 247شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...248شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...249شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 250شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...251شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 252شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 253شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...254شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 255شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 256شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 257شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 258شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 259شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 260شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 261شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 262شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 263شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 264شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...265شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...266شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 267شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 268شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 269شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 270شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 271شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 272شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 273شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 274شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 275شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 276شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 277شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...278شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 279شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 280شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 281شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 282شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 283شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 284شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 285شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 286شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 287شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 288شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 289شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 290شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 291شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 292شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 293شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 294شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...295شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 296شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 297شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 298شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 299شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...300شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...301شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 302شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 303شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 304شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 305شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 306شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 307شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 308شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 309شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 310شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 311شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 312شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 313شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 314شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...315شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...316شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 317شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 318شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 319شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 320شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 321شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 322شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 323شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 324شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 325شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 326شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 327شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 328شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 329شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...330شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 331شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 332شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 333شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 334شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 335شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 336شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 337شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 338شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 339شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 340شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...341شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 342شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 343شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 344شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 345شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 346شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...347شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 348شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...349شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 350شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 351شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 352شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 353شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 354شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 355شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 356شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 357شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 358شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 359شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 360شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...361شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...362شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...363شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...364شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 365شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 366شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 367شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...368شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 369شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 370شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 371شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 372شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 373شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 374شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 375شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 376شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 377شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 378شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...379شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 380شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 381شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 382شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...383شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 384شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 385شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 386شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 387شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 388شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 389شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...390شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 391شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 392شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...393شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 394شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...395شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...396شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 397شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...398شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 399شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 400شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...401شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 402شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 403شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 404شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...405شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 406شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...407شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 408شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...409شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 410شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 411شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 412شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...413شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 414شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 415شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...416شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 417شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 418شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 419شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 420شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 421شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...422شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 423شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 424شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...425شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 426شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 427شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 428شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 429شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 430شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...431شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 432شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 433شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 434شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 435شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 436شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 437شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 438شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...439شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...440شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 441شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 442شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 443شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 444شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 445شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 446شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 447شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 448شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 449شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 450شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ