به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۲۹: ز خورشید جمال عالم آرا

1810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز خورشید جمال عالم آرا
جهان پر شد ز انوار تجلی
جهان شیدای حسنش گشت یکسر
چه حسنست و چه رویست این تعالی
بخود از حسن یارم جلوه کرد
نقوش غیر شد زان جلوه پیدا
درون پرده هر ذره حسنش
چو خورشید جهان تابست هویدا
که تا کفار ره یابند بایمان
نقاب زلف از رخسار بگشا
بهر جا رو کند عاشق مهیاست
خرابات و می و شاهد در آنجا
ز قید خود اسیری باش آزاد
ببزم وصل مطلق بیخودی آ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۸: عارف اسرار پنهانیم ما 2شمارهٔ ۲۹: ز خورشید جمال عالم آرا 3شمارهٔ ۳۰: ای پرتو جمال تو نورالیقین ما 4شمارهٔ ۳۱: زد خیمه شاه عشق بصحرای جان ما 5شمارهٔ ۳۲: ای رخ چون گلشن تو روضه رضوان ما 6شمارهٔ ۳۳: ای بدیدار تو روشن دیده گریان ما 7شمارهٔ ۳۴: عاشقیم و مست صهبای لقا 8شمارهٔ ۳۵: جمال یار می بینم ز روی صورت و معنی 9شمارهٔ ۳۶: ای روی چو خورشیدت تابان ز همه اشیا 10شمارهٔ ۳۷: ای ذات تو ظاهر شده بر صورت اسما 11شمارهٔ ۳۸: ای حسن ترا عالم و آدم شده مجلا 12شمارهٔ ۳۹: دو عالم خواه زیر و خواه بالا 13شمارهٔ ۴۰: مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه ...14شمارهٔ ۴۱: ساقی بده می که بود مستیش فنا 15شمارهٔ ۴۲: دل بسته بزلف یار بادا 16شمارهٔ ۴۳: کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را 17شمارهٔ ۴۴: میرسد هر دم بعاشق صد جفا 18شمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را 19شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...20شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 21شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 22شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 23شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 24شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 25شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 26شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 27شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 28شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 29شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...30شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 31شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...32شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 33شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 34شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 35شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 36شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 37شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 38شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...39شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 40شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 41شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 42شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 43شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 44شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 45شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 46شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 47شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 48شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 49شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 50شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 51شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 52شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 53شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 54شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...55شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 56شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 57شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 58شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 59شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 60شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 61شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 62شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 63شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 64شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 65شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 66شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 67شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 68شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 69شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 70شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 71شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 72شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 73شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 74شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 75شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...76شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 77شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 78شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 79شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 80شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 81شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 82شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 83شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 84شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 85شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 86شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 87شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...88شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 89شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 90شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 91شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 92شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 93شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 94شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...95شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 96شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 97شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...98شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 99شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 100شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 101شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 102شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 103شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...104شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 105شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...106شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 107شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 108شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...109شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 110شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 111شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...112شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 113شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 114شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 115شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...116شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...117شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 118شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 119شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 120شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 121شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 122شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 123شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 124شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...125شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 126شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 127شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 128شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 129شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 130شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 131شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 132شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...133شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 134شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 135شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 136شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 137شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 138شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 139شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 140شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 141شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 142شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...143شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...144شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...145شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 146شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 147شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 148شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 149شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...150شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 151شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 152شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 153شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 154شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 155شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 156شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...157شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 158شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 159شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 160شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 161شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 162شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 163شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 164شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 165شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 166شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 167شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 168شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 169شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 170شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 171شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 172شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 173شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...174شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 175شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 176شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 177شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...178شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...179شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 180شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...181شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...182شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...183شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 184شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 185شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 186شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 187شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 188شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 189شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...190شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 191شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 192شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 193شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 194شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 195شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 196شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...197شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 198شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 199شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 200شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...201شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 202شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...203شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 204شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 205شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 206شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 207شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 208شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 209شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 210شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 211شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 212شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 213شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 214شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...215شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 216شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 217شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 218شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 219شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 220شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 221شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 222شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 223شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 224شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 225شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...226شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 227شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 228شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 229شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 230شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 231شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 232شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...233شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...234شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...235شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...236شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 237شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 238شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 239شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 240شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 241شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 242شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 243شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 244شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 245شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...246شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 247شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 248شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 249شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...250شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 251شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 252شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 253شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 254شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 255شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 256شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 257شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...258شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 259شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 260شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 261شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...262شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 263شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 264شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 265شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...266شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...267شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 268شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...269شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 270شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 271شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...272شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 273شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 274شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 275شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 276شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 277شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 278شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 279شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 280شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 281شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 282شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...283شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...284شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 285شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 286شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 287شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 288شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 289شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 290شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 291شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 292شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 293شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 294شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 295شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...296شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 297شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 298شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 299شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 300شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 301شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 302شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 303شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 304شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 305شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 306شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 307شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 308شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 309شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 310شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 311شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 312شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...313شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 314شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 315شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 316شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 317شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...318شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...319شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 320شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 321شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 322شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 323شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 324شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 325شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 326شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 327شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 328شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 329شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 330شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 331شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 332شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...333شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...334شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 335شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 336شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 337شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 338شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 339شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 340شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 341شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 342شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 343شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 344شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 345شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 346شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 347شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...348شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 349شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 350شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 351شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 352شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 353شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 354شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 355شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 356شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 357شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 358شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...359شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 360شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 361شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 362شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 363شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 364شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...365شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 366شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...367شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 368شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 369شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 370شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 371شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 372شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 373شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 374شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 375شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 376شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 377شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 378شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...379شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...380شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...381شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...382شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 383شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 384شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 385شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...386شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 387شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 388شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 389شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 390شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 391شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 392شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 393شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 394شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 395شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 396شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...397شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 398شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 399شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 400شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...401شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 402شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 403شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 404شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 405شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 406شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 407شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...408شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 409شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 410شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...411شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 412شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...413شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...414شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 415شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...416شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 417شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 418شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...419شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 420شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 421شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 422شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...423شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 424شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...425شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 426شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...427شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 428شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 429شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 430شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...431شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 432شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 433شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...434شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 435شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 436شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 437شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 438شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 439شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...440شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 441شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 442شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...443شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 444شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 445شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 446شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 447شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 448شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...449شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 450شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 451شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 452شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 453شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 454شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 455شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 456شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...457شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...458شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 459شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 460شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 461شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 462شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 463شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 464شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 465شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 466شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 467شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 468شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ