به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۳۹: دو عالم خواه زیر و خواه بالا

1850عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دو عالم خواه زیر و خواه بالا
همه آئینه حقاست تعالی
وجود جمله موجودات از تو
تو ظاهر در همه جل و جلالا
یکی ذاتست ظاهر خواه باطن
یکی هستی است ز اسفل تا باعلا
چنان کز بحر صد موجی برآید
همان دریاست این گفتم مثالا
چو غیری نیست اندر دار دیار
همه الا بگو دیگر مگو لا
چو من از باده توحید مستم
بگو ای مطرب خوش خوان تلالا
اسیری جمله اسما بانسان
شده ظاهر جلالا او جمالا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۸: ای حسن ترا عالم و آدم شده مجلا 2شمارهٔ ۳۹: دو عالم خواه زیر و خواه بالا 3شمارهٔ ۴۰: مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه ...4شمارهٔ ۴۱: ساقی بده می که بود مستیش فنا 5شمارهٔ ۴۲: دل بسته بزلف یار بادا 6شمارهٔ ۴۳: کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را 7شمارهٔ ۴۴: میرسد هر دم بعاشق صد جفا 8شمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را 9شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...10شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 11شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 12شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 13شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 14شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 15شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 16شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 17شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 18شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 19شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...20شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 21شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...22شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 23شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 24شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 25شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 26شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 27شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 28شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...29شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 30شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 31شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 32شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 33شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 34شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 35شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 36شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 37شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 38شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 39شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 40شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 41شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 42شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 43شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 44شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...45شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 46شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 47شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 48شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 49شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 50شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 51شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 52شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 53شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 54شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 55شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 56شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 57شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 58شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 59شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 60شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 61شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 62شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 63شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 64شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 65شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...66شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 67شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 68شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 69شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 70شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 71شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 72شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 73شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 74شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 75شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 76شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 77شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...78شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 79شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 80شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 81شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 82شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 83شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 84شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...85شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 86شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 87شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...88شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 89شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 90شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 91شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 92شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 93شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...94شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 95شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...96شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 97شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 98شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...99شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 100شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 101شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...102شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 103شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 104شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 105شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...106شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...107شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 108شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 109شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 110شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 111شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 112شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 113شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 114شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...115شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 116شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 117شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 118شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 119شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 120شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 121شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 122شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...123شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 124شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 125شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 126شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 127شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 128شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 129شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 130شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 131شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 132شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...133شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...134شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...135شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 136شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 137شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 138شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 139شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...140شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 141شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 142شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 143شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 144شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 145شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 146شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...147شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 148شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 149شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 150شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 151شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 152شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 153شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 154شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 155شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 156شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 157شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 158شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 159شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 160شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 161شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 162شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 163شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...164شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 165شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 166شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 167شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...168شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...169شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 170شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...171شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...172شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...173شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 174شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 175شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 176شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 177شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 178شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 179شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...180شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 181شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 182شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 183شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 184شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 185شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 186شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...187شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 188شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 189شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 190شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...191شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 192شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...193شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 194شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 195شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 196شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 197شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 198شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 199شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 200شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 201شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 202شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 203شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 204شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...205شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 206شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 207شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 208شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 209شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 210شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 211شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 212شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 213شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 214شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 215شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...216شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 217شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 218شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 219شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 220شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 221شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 222شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...223شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...224شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...225شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...226شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 227شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 228شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 229شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 230شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 231شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 232شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 233شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 234شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 235شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...236شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 237شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 238شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 239شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...240شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 241شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 242شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 243شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 244شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 245شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 246شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 247شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...248شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 249شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 250شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 251شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...252شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 253شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 254شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 255شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...256شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...257شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 258شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...259شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 260شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 261شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...262شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 263شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 264شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 265شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 266شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 267شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 268شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 269شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 270شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 271شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 272شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...273شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...274شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 275شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 276شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 277شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 278شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 279شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 280شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 281شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 282شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 283شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 284شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 285شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...286شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 287شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 288شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 289شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 290شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 291شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 292شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 293شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 294شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 295شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 296شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 297شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 298شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 299شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 300شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 301شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 302شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...303شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 304شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 305شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 306شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 307شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...308شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...309شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 310شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 311شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 312شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 313شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 314شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 315شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 316شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 317شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 318شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 319شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 320شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 321شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 322شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...323شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...324شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 325شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 326شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 327شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 328شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 329شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 330شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 331شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 332شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 333شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 334شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 335شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 336شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 337شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...338شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 339شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 340شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 341شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 342شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 343شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 344شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 345شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 346شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 347شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 348شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...349شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 350شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 351شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 352شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 353شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 354شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...355شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 356شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...357شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 358شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 359شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 360شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 361شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 362شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 363شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 364شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 365شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 366شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 367شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 368شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...369شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...370شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...371شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...372شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 373شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 374شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 375شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...376شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 377شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 378شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 379شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 380شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 381شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 382شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 383شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 384شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 385شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 386شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...387شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 388شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 389شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 390شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...391شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 392شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 393شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 394شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 395شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 396شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 397شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...398شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 399شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 400شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...401شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 402شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...403شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...404شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 405شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...406شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 407شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 408شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...409شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 410شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 411شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 412شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...413شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 414شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...415شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 416شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...417شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 418شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 419شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 420شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...421شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 422شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 423شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...424شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 425شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 426شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 427شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 428شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 429شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...430شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 431شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 432شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...433شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 434شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 435شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 436شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 437شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 438شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...439شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 440شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 441شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 442شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 443شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 444شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 445شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 446شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...447شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...448شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 449شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 450شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 451شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 452شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 453شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 454شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 455شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 456شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 457شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 458شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ