به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۱۵: ای دوست نقاب زلف بگشا

1980عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای دوست نقاب زلف بگشا
بی پرده بما جمال بنما
حیفست جمال ذات مطلق
مخفی شده در صفات و اسما
رخسار تو گر نقاب برداشت
هر ذره نمود مهر والا
در کسوت صورتست و معنی
پیوسته جمال دوست پیدا
در پرتو حسن اوست حیران
جان و دل عاشقان شیدا
بگشود صبا گره ز زلفت
از دام بلا رهید جانها
هر دم بلباس غیر آن یار
بر جمله جهان نمود خود را
پیداست ز روی ماه رویان
خورشید جمال دلبر ما
هر لحظه بنقش دیگر آن یار
بر دیده دل شود هویدا
گه خضر و گهی مسیح گردد
گه آدم و نوح و گاه حوا
آزاده ز قید شد اسیری
تا دید جمال دوست هر جا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴: بهوای روی جانان دل و جان ماست شیدا 2شمارهٔ ۱۵: ای دوست نقاب زلف بگشا 3شمارهٔ ۱۶: تا جان مرا شد بغم عشق تولا 4شمارهٔ ۱۷: ما می پرست یار و جهان می پرست ما 5شمارهٔ ۱۸: کونین قطره ایست ز دریای ذات ما 6شمارهٔ ۱۹: ای شاهبازکبریا زین ظلمت آباد هوا 7شمارهٔ ۲۰: جامه بیگانگی پوشید یار آشنا 8شمارهٔ ۲۱: افتخار ما به فقرست و فنا 9شمارهٔ ۲۲: هر نفس آید صدای عشق کای عاشق درآ 10شمارهٔ ۲۳: بردار ای صبا ز جمالش نقاب را 11شمارهٔ ۲۴: چون جلوه روی تو برونست ز احصا 12شمارهٔ ۲۵: تا حسن تو بنمود رخ از جمله اشیا 13شمارهٔ ۲۶: جانا ز چین زلف گشا پیچ و تابها 14شمارهٔ ۲۷: تا جان ما گذشت ازین قیل و قالها 15شمارهٔ ۲۸: عارف اسرار پنهانیم ما 16شمارهٔ ۲۹: ز خورشید جمال عالم آرا 17شمارهٔ ۳۰: ای پرتو جمال تو نورالیقین ما 18شمارهٔ ۳۱: زد خیمه شاه عشق بصحرای جان ما 19شمارهٔ ۳۲: ای رخ چون گلشن تو روضه رضوان ما 20شمارهٔ ۳۳: ای بدیدار تو روشن دیده گریان ما 21شمارهٔ ۳۴: عاشقیم و مست صهبای لقا 22شمارهٔ ۳۵: جمال یار می بینم ز روی صورت و معنی 23شمارهٔ ۳۶: ای روی چو خورشیدت تابان ز همه اشیا 24شمارهٔ ۳۷: ای ذات تو ظاهر شده بر صورت اسما 25شمارهٔ ۳۸: ای حسن ترا عالم و آدم شده مجلا 26شمارهٔ ۳۹: دو عالم خواه زیر و خواه بالا 27شمارهٔ ۴۰: مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه ...28شمارهٔ ۴۱: ساقی بده می که بود مستیش فنا 29شمارهٔ ۴۲: دل بسته بزلف یار بادا 30شمارهٔ ۴۳: کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را 31شمارهٔ ۴۴: میرسد هر دم بعاشق صد جفا 32شمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را 33شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...34شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 35شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 36شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 37شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 38شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 39شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 40شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 41شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 42شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 43شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...44شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 45شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...46شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 47شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 48شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 49شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 50شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 51شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 52شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...53شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 54شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 55شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 56شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 57شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 58شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 59شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 60شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 61شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 62شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 63شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 64شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 65شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 66شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 67شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 68شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...69شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 70شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 71شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 72شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 73شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 74شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 75شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 76شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 77شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 78شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 79شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 80شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 81شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 82شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 83شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 84شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 85شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 86شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 87شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 88شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 89شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...90شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 91شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 92شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 93شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 94شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 95شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 96شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 97شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 98شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 99شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 100شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 101شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...102شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 103شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 104شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 105شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 106شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 107شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 108شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...109شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 110شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 111شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...112شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 113شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 114شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 115شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 116شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 117شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...118شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 119شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...120شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 121شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 122شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...123شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 124شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 125شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...126شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 127شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 128شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 129شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...130شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...131شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 132شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 133شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 134شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 135شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 136شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 137شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 138شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...139شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 140شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 141شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 142شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 143شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 144شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 145شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 146شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...147شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 148شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 149شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 150شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 151شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 152شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 153شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 154شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 155شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 156شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...157شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...158شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...159شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 160شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 161شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 162شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 163شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...164شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 165شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 166شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 167شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 168شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 169شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 170شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...171شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 172شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 173شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 174شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 175شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 176شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 177شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 178شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 179شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 180شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 181شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 182شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 183شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 184شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 185شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 186شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 187شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...188شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 189شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 190شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 191شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...192شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...193شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 194شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...195شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...196شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...197شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 198شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 199شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 200شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 201شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 202شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 203شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...204شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 205شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 206شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 207شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 208شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 209شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 210شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...211شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 212شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 213شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 214شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...215شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 216شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...217شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 218شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 219شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 220شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 221شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 222شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 223شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 224شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 225شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 226شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 227شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 228شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...229شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 230شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 231شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 232شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 233شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 234شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 235شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 236شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 237شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 238شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 239شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...240شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 241شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 242شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 243شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 244شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 245شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 246شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...247شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...248شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...249شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...250شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 251شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 252شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 253شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 254شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 255شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 256شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 257شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 258شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 259شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...260شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 261شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 262شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 263شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...264شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 265شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 266شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 267شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 268شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 269شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 270شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 271شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...272شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 273شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 274شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 275شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...276شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 277شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 278شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 279شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...280شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...281شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 282شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...283شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 284شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 285شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...286شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 287شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 288شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 289شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 290شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 291شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 292شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 293شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 294شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 295شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 296شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...297شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...298شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 299شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 300شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 301شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 302شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 303شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 304شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 305شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 306شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 307شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 308شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 309شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...310شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 311شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 312شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 313شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 314شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 315شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 316شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 317شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 318شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 319شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 320شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 321شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 322شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 323شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 324شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 325شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 326شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...327شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 328شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 329شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 330شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 331شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...332شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...333شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 334شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 335شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 336شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 337شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 338شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 339شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 340شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 341شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 342شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 343شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 344شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 345شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 346شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...347شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...348شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 349شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 350شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 351شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 352شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 353شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 354شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 355شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 356شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 357شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 358شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 359شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 360شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 361شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...362شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 363شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 364شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 365شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 366شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 367شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 368شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 369شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 370شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 371شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 372شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...373شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 374شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 375شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 376شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 377شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 378شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...379شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 380شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...381شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 382شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 383شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 384شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 385شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 386شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 387شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 388شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 389شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 390شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 391شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 392شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...393شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...394شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...395شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...396شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 397شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 398شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 399شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...400شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 401شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 402شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 403شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 404شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 405شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 406شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 407شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 408شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 409شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 410شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...411شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 412شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 413شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 414شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...415شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 416شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 417شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 418شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 419شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 420شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 421شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...422شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 423شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 424شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...425شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 426شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...427شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...428شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 429شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...430شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 431شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 432شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...433شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 434شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 435شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 436شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...437شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 438شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...439شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 440شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...441شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 442شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 443شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 444شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...445شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 446شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 447شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...448شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 449شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 450شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 451شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 452شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 453شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...454شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 455شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 456شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...457شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 458شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 459شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 460شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 461شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 462شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...463شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 464شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 465شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 466شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 467شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 468شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 469شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 470شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...471شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...472شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 473شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 474شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 475شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 476شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 477شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 478شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 479شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 480شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 481شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 482شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ