به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۲۳: بردار ای صبا ز جمالش نقاب را

1880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بردار ای صبا ز جمالش نقاب را
گو بنگرید آن رخ چون آفتاب را
چون دیده تاب دیدن حسن رخش نداشت
برروی خود فکند ازین رو نقاب را
ساقی بیار باده بمخمور عشق ده
بشکن خمار عاشق مست و خراب را
ای پیر میکده در میخانه باز کن
مست مدام ساز همه شیخ و شاب را
بر بحر هستی تو جهان غیر موج نیست
عارف بغیر بحر چگوید حباب را؟
عمری بعشق روی تو نغنود دیده هیچ
با چشم عاشق تو چه کارست خواب را؟
نزد اسیری دوزخ محض و عذاب دان
بی روی دوست جنت عدن و ثواب را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۲: هر نفس آید صدای عشق کای عاشق درآ 2شمارهٔ ۲۳: بردار ای صبا ز جمالش نقاب را 3شمارهٔ ۲۴: چون جلوه روی تو برونست ز احصا 4شمارهٔ ۲۵: تا حسن تو بنمود رخ از جمله اشیا 5شمارهٔ ۲۶: جانا ز چین زلف گشا پیچ و تابها 6شمارهٔ ۲۷: تا جان ما گذشت ازین قیل و قالها 7شمارهٔ ۲۸: عارف اسرار پنهانیم ما 8شمارهٔ ۲۹: ز خورشید جمال عالم آرا 9شمارهٔ ۳۰: ای پرتو جمال تو نورالیقین ما 10شمارهٔ ۳۱: زد خیمه شاه عشق بصحرای جان ما 11شمارهٔ ۳۲: ای رخ چون گلشن تو روضه رضوان ما 12شمارهٔ ۳۳: ای بدیدار تو روشن دیده گریان ما 13شمارهٔ ۳۴: عاشقیم و مست صهبای لقا 14شمارهٔ ۳۵: جمال یار می بینم ز روی صورت و معنی 15شمارهٔ ۳۶: ای روی چو خورشیدت تابان ز همه اشیا 16شمارهٔ ۳۷: ای ذات تو ظاهر شده بر صورت اسما 17شمارهٔ ۳۸: ای حسن ترا عالم و آدم شده مجلا 18شمارهٔ ۳۹: دو عالم خواه زیر و خواه بالا 19شمارهٔ ۴۰: مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه ...20شمارهٔ ۴۱: ساقی بده می که بود مستیش فنا 21شمارهٔ ۴۲: دل بسته بزلف یار بادا 22شمارهٔ ۴۳: کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را 23شمارهٔ ۴۴: میرسد هر دم بعاشق صد جفا 24شمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را 25شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...26شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 27شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 28شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 29شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 30شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 31شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 32شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 33شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 34شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 35شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...36شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 37شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...38شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 39شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 40شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 41شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 42شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 43شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 44شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...45شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 46شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 47شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 48شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 49شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 50شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 51شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 52شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 53شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 54شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 55شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 56شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 57شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 58شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 59شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 60شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...61شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 62شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 63شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 64شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 65شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 66شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 67شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 68شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 69شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 70شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 71شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 72شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 73شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 74شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 75شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 76شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 77شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 78شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 79شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 80شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 81شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...82شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 83شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 84شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 85شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 86شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 87شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 88شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 89شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 90شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 91شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 92شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 93شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...94شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 95شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 96شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 97شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 98شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 99شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 100شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...101شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 102شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 103شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...104شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 105شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 106شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 107شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 108شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 109شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...110شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 111شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...112شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 113شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 114شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...115شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 116شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 117شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...118شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 119شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 120شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 121شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...122شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...123شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 124شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 125شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 126شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 127شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 128شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 129شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 130شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...131شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 132شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 133شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 134شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 135شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 136شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 137شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 138شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...139شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 140شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 141شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 142شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 143شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 144شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 145شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 146شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 147شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 148شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...149شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...150شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...151شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 152شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 153شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 154شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 155شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...156شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 157شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 158شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 159شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 160شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 161شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 162شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...163شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 164شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 165شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 166شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 167شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 168شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 169شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 170شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 171شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 172شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 173شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 174شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 175شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 176شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 177شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 178شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 179شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...180شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 181شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 182شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 183شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...184شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...185شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 186شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...187شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...188شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...189شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 190شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 191شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 192شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 193شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 194شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 195شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...196شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 197شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 198شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 199شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 200شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 201شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 202شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...203شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 204شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 205شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 206شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...207شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 208شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...209شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 210شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 211شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 212شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 213شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 214شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 215شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 216شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 217شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 218شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 219شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 220شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...221شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 222شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 223شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 224شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 225شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 226شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 227شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 228شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 229شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 230شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 231شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...232شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 233شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 234شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 235شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 236شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 237شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 238شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...239شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...240شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...241شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...242شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 243شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 244شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 245شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 246شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 247شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 248شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 249شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 250شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 251شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...252شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 253شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 254شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 255شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...256شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 257شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 258شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 259شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 260شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 261شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 262شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 263شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...264شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 265شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 266شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 267شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...268شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 269شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 270شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 271شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...272شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...273شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 274شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...275شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 276شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 277شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...278شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 279شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 280شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 281شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 282شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 283شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 284شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 285شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 286شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 287شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 288شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...289شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...290شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 291شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 292شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 293شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 294شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 295شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 296شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 297شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 298شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 299شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 300شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 301شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...302شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 303شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 304شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 305شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 306شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 307شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 308شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 309شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 310شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 311شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 312شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 313شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 314شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 315شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 316شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 317شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 318شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...319شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 320شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 321شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 322شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 323شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...324شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...325شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 326شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 327شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 328شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 329شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 330شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 331شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 332شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 333شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 334شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 335شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 336شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 337شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 338شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...339شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...340شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 341شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 342شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 343شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 344شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 345شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 346شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 347شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 348شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 349شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 350شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 351شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 352شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 353شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...354شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 355شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 356شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 357شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 358شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 359شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 360شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 361شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 362شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 363شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 364شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...365شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 366شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 367شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 368شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 369شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 370شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...371شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 372شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...373شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 374شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 375شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 376شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 377شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 378شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 379شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 380شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 381شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 382شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 383شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 384شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...385شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...386شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...387شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...388شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 389شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 390شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 391شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...392شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 393شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 394شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 395شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 396شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 397شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 398شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 399شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 400شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 401شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 402شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...403شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 404شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 405شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 406شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...407شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 408شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 409شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 410شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 411شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 412شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 413شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...414شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 415شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 416شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...417شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 418شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...419شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...420شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 421شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...422شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 423شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 424شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...425شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 426شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 427شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 428شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...429شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 430شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...431شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 432شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...433شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 434شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 435شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 436شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...437شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 438شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 439شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...440شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 441شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 442شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 443شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 444شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 445شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...446شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 447شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 448شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...449شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 450شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 451شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 452شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 453شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 454شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...455شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 456شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 457شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 458شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 459شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 460شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 461شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 462شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...463شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...464شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 465شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 466شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 467شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 468شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 469شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 470شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 471شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 472شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 473شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 474شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ