به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۲۰: جامه بیگانگی پوشید یار آشنا

2250عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جامه بیگانگی پوشید یار آشنا
تا تواند عشق ورزیدن بهر شاه و گدا
گاه پوشد کسوت لیلی گهی مجنون شود
گاه معشوق و گهی عاشق نماید خویش را
گفت صوفی عاشق و معشوق جز یک ذات نیست
عارفش گفتا صواب و جاهلش گفتا خطا
یک حقیقت بر مراتب طالب و مطلوب شد
گر تو دانایی یکی دان راه و رهرو، رهنما
سرخود با خود بگوید خود کند افشای آن
تا نهد تهمت بخلق و فاش گردد ماجرا
گشته ظاهر بر ظهور خاص در هر مظهری
از پی اظهار ناز و شیوه بی منتها
با اسیری رو نمودی از پس هر ذره باز
تا نبیند هر نظر در جلوه دیگر ترا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۹: ای شاهبازکبریا زین ظلمت آباد هوا 2شمارهٔ ۲۰: جامه بیگانگی پوشید یار آشنا 3شمارهٔ ۲۱: افتخار ما به فقرست و فنا 4شمارهٔ ۲۲: هر نفس آید صدای عشق کای عاشق درآ 5شمارهٔ ۲۳: بردار ای صبا ز جمالش نقاب را 6شمارهٔ ۲۴: چون جلوه روی تو برونست ز احصا 7شمارهٔ ۲۵: تا حسن تو بنمود رخ از جمله اشیا 8شمارهٔ ۲۶: جانا ز چین زلف گشا پیچ و تابها 9شمارهٔ ۲۷: تا جان ما گذشت ازین قیل و قالها 10شمارهٔ ۲۸: عارف اسرار پنهانیم ما 11شمارهٔ ۲۹: ز خورشید جمال عالم آرا 12شمارهٔ ۳۰: ای پرتو جمال تو نورالیقین ما 13شمارهٔ ۳۱: زد خیمه شاه عشق بصحرای جان ما 14شمارهٔ ۳۲: ای رخ چون گلشن تو روضه رضوان ما 15شمارهٔ ۳۳: ای بدیدار تو روشن دیده گریان ما 16شمارهٔ ۳۴: عاشقیم و مست صهبای لقا 17شمارهٔ ۳۵: جمال یار می بینم ز روی صورت و معنی 18شمارهٔ ۳۶: ای روی چو خورشیدت تابان ز همه اشیا 19شمارهٔ ۳۷: ای ذات تو ظاهر شده بر صورت اسما 20شمارهٔ ۳۸: ای حسن ترا عالم و آدم شده مجلا 21شمارهٔ ۳۹: دو عالم خواه زیر و خواه بالا 22شمارهٔ ۴۰: مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه ...23شمارهٔ ۴۱: ساقی بده می که بود مستیش فنا 24شمارهٔ ۴۲: دل بسته بزلف یار بادا 25شمارهٔ ۴۳: کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را 26شمارهٔ ۴۴: میرسد هر دم بعاشق صد جفا 27شمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را 28شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...29شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 30شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 31شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 32شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 33شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 34شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 35شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 36شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 37شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 38شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...39شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 40شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...41شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 42شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 43شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 44شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 45شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 46شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 47شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...48شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 49شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 50شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 51شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 52شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 53شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 54شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 55شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 56شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 57شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 58شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 59شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 60شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 61شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 62شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 63شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...64شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 65شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 66شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 67شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 68شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 69شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 70شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 71شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 72شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 73شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 74شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 75شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 76شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 77شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 78شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 79شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 80شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 81شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 82شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 83شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 84شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...85شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 86شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 87شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 88شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 89شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 90شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 91شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 92شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 93شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 94شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 95شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 96شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...97شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 98شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 99شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 100شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 101شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 102شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 103شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...104شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 105شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 106شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...107شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 108شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 109شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 110شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 111شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 112شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...113شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 114شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...115شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 116شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 117شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...118شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 119شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 120شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...121شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 122شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 123شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 124شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...125شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...126شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 127شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 128شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 129شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 130شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 131شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 132شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 133شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...134شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 135شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 136شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 137شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 138شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 139شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 140شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 141شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...142شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 143شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 144شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 145شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 146شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 147شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 148شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 149شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 150شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 151شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...152شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...153شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...154شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 155شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 156شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 157شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 158شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...159شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 160شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 161شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 162شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 163شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 164شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 165شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...166شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 167شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 168شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 169شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 170شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 171شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 172شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 173شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 174شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 175شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 176شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 177شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 178شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 179شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 180شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 181شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 182شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...183شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 184شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 185شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 186شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...187شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...188شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 189شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...190شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...191شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...192شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 193شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 194شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 195شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 196شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 197شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 198شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...199شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 200شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 201شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 202شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 203شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 204شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 205شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...206شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 207شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 208شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 209شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...210شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 211شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...212شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 213شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 214شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 215شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 216شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 217شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 218شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 219شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 220شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 221شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 222شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 223شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...224شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 225شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 226شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 227شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 228شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 229شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 230شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 231شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 232شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 233شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 234شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...235شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 236شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 237شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 238شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 239شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 240شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 241شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...242شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...243شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...244شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...245شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 246شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 247شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 248شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 249شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 250شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 251شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 252شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 253شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 254شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...255شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 256شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 257شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 258شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...259شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 260شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 261شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 262شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 263شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 264شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 265شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 266شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...267شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 268شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 269شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 270شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...271شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 272شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 273شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 274شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...275شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...276شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 277شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...278شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 279شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 280شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...281شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 282شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 283شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 284شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 285شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 286شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 287شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 288شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 289شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 290شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 291شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...292شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...293شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 294شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 295شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 296شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 297شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 298شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 299شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 300شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 301شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 302شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 303شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 304شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...305شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 306شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 307شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 308شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 309شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 310شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 311شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 312شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 313شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 314شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 315شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 316شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 317شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 318شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 319شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 320شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 321شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...322شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 323شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 324شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 325شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 326شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...327شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...328شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 329شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 330شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 331شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 332شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 333شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 334شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 335شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 336شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 337شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 338شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 339شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 340شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 341شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...342شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...343شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 344شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 345شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 346شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 347شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 348شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 349شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 350شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 351شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 352شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 353شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 354شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 355شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 356شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...357شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 358شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 359شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 360شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 361شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 362شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 363شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 364شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 365شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 366شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 367شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...368شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 369شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 370شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 371شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 372شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 373شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...374شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 375شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...376شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 377شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 378شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 379شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 380شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 381شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 382شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 383شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 384شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 385شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 386شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 387شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...388شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...389شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...390شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...391شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 392شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 393شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 394شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...395شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 396شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 397شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 398شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 399شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 400شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 401شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 402شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 403شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 404شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 405شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...406شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 407شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 408شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 409شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...410شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 411شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 412شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 413شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 414شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 415شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 416شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...417شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 418شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 419شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...420شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 421شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...422شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...423شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 424شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...425شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 426شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 427شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...428شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 429شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 430شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 431شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...432شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 433شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...434شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 435شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...436شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 437شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 438شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 439شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...440شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 441شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 442شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...443شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 444شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 445شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 446شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 447شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 448شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...449شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 450شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 451شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...452شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 453شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 454شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 455شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 456شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 457شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...458شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 459شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 460شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 461شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 462شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 463شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 464شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 465شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...466شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...467شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 468شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 469شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 470شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 471شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 472شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 473شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 474شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 475شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 476شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 477شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ