به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۱۹: ای شاهبازکبریا زین ظلمت آباد هوا

1910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای شاهبازکبریا زین ظلمت آباد هوا
برکش مرا سوی علا تا باز بینم آن لقا
شاید شوم دنگ و دلو در پرتو رخسار او
فارغ شوم از جست و جو خوش وارهم زین قیدها
بیرون کنم بیگانه را در واکنم میخانه را
خوش در کشم پیمانه را با آن حریف آشنا
در بزم یار ماه رو نوشم می بی رنگ و بو
با بانگ سازوهای وهو مستانه گویم تن تلا
زان می خرد بیخود شود دیوانه وش در ره رود
مستانه بانگی میزند خلق جهان را کالصلا
خوش در سماع آیم از آن گویم وداع جسم و جان
بیرون برم رخت از جهان نه خوف ماند نه رجا
فارغ ز نیک و بد شوم از خود دمی بیخود شوم
پس فانی سرمد شوم گردم سزاوار بقا
مایی ما چون شد عدم، شد موجها بحر قدم
منصور وقتم دم بدم گویم اناالحق برملا
هان ای اسیری تن بزن مستانه می گویی سخن
خط درکش اندرما و من با کس مگو سرخدا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸: کونین قطره ایست ز دریای ذات ما 2شمارهٔ ۱۹: ای شاهبازکبریا زین ظلمت آباد هوا 3شمارهٔ ۲۰: جامه بیگانگی پوشید یار آشنا 4شمارهٔ ۲۱: افتخار ما به فقرست و فنا 5شمارهٔ ۲۲: هر نفس آید صدای عشق کای عاشق درآ 6شمارهٔ ۲۳: بردار ای صبا ز جمالش نقاب را 7شمارهٔ ۲۴: چون جلوه روی تو برونست ز احصا 8شمارهٔ ۲۵: تا حسن تو بنمود رخ از جمله اشیا 9شمارهٔ ۲۶: جانا ز چین زلف گشا پیچ و تابها 10شمارهٔ ۲۷: تا جان ما گذشت ازین قیل و قالها 11شمارهٔ ۲۸: عارف اسرار پنهانیم ما 12شمارهٔ ۲۹: ز خورشید جمال عالم آرا 13شمارهٔ ۳۰: ای پرتو جمال تو نورالیقین ما 14شمارهٔ ۳۱: زد خیمه شاه عشق بصحرای جان ما 15شمارهٔ ۳۲: ای رخ چون گلشن تو روضه رضوان ما 16شمارهٔ ۳۳: ای بدیدار تو روشن دیده گریان ما 17شمارهٔ ۳۴: عاشقیم و مست صهبای لقا 18شمارهٔ ۳۵: جمال یار می بینم ز روی صورت و معنی 19شمارهٔ ۳۶: ای روی چو خورشیدت تابان ز همه اشیا 20شمارهٔ ۳۷: ای ذات تو ظاهر شده بر صورت اسما 21شمارهٔ ۳۸: ای حسن ترا عالم و آدم شده مجلا 22شمارهٔ ۳۹: دو عالم خواه زیر و خواه بالا 23شمارهٔ ۴۰: مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه ...24شمارهٔ ۴۱: ساقی بده می که بود مستیش فنا 25شمارهٔ ۴۲: دل بسته بزلف یار بادا 26شمارهٔ ۴۳: کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را 27شمارهٔ ۴۴: میرسد هر دم بعاشق صد جفا 28شمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را 29شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...30شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 31شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 32شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 33شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 34شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 35شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 36شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 37شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 38شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 39شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...40شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 41شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...42شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 43شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 44شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 45شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 46شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 47شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 48شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...49شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 50شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 51شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 52شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 53شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 54شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 55شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 56شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 57شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 58شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 59شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 60شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 61شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 62شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 63شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 64شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...65شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 66شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 67شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 68شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 69شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 70شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 71شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 72شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 73شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 74شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 75شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 76شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 77شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 78شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 79شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 80شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 81شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 82شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 83شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 84شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 85شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...86شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 87شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 88شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 89شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 90شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 91شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 92شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 93شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 94شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 95شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 96شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 97شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...98شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 99شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 100شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 101شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 102شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 103شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 104شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...105شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 106شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 107شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...108شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 109شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 110شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 111شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 112شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 113شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...114شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 115شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...116شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 117شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 118شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...119شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 120شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 121شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...122شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 123شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 124شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 125شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...126شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...127شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 128شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 129شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 130شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 131شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 132شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 133شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 134شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...135شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 136شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 137شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 138شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 139شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 140شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 141شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 142شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...143شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 144شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 145شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 146شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 147شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 148شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 149شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 150شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 151شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 152شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...153شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...154شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...155شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 156شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 157شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 158شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 159شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...160شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 161شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 162شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 163شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 164شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 165شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 166شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...167شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 168شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 169شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 170شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 171شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 172شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 173شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 174شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 175شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 176شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 177شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 178شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 179شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 180شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 181شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 182شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 183شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...184شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 185شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 186شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 187شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...188شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...189شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 190شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...191شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...192شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...193شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 194شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 195شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 196شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 197شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 198شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 199شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...200شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 201شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 202شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 203شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 204شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 205شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 206شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...207شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 208شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 209شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 210شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...211شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 212شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...213شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 214شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 215شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 216شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 217شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 218شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 219شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 220شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 221شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 222شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 223شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 224شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...225شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 226شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 227شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 228شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 229شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 230شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 231شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 232شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 233شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 234شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 235شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...236شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 237شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 238شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 239شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 240شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 241شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 242شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...243شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...244شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...245شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...246شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 247شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 248شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 249شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 250شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 251شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 252شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 253شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 254شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 255شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...256شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 257شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 258شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 259شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...260شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 261شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 262شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 263شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 264شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 265شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 266شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 267شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...268شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 269شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 270شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 271شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...272شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 273شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 274شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 275شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...276شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...277شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 278شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...279شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 280شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 281شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...282شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 283شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 284شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 285شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 286شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 287شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 288شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 289شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 290شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 291شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 292شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...293شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...294شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 295شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 296شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 297شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 298شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 299شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 300شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 301شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 302شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 303شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 304شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 305شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...306شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 307شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 308شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 309شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 310شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 311شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 312شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 313شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 314شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 315شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 316شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 317شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 318شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 319شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 320شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 321شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 322شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...323شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 324شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 325شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 326شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 327شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...328شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...329شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 330شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 331شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 332شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 333شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 334شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 335شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 336شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 337شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 338شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 339شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 340شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 341شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 342شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...343شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...344شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 345شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 346شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 347شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 348شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 349شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 350شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 351شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 352شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 353شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 354شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 355شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 356شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 357شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...358شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 359شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 360شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 361شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 362شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 363شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 364شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 365شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 366شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 367شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 368شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...369شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 370شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 371شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 372شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 373شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 374شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...375شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 376شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...377شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 378شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 379شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 380شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 381شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 382شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 383شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 384شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 385شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 386شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 387شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 388شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...389شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...390شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...391شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...392شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 393شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 394شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 395شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...396شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 397شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 398شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 399شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 400شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 401شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 402شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 403شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 404شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 405شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 406شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...407شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 408شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 409شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 410شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...411شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 412شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 413شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 414شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 415شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 416شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 417شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...418شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 419شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 420شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...421شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 422شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...423شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...424شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 425شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...426شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 427شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 428شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...429شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 430شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 431شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 432شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...433شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 434شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...435شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 436شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...437شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 438شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 439شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 440شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...441شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 442شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 443شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...444شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 445شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 446شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 447شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 448شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 449شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...450شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 451شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 452شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...453شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 454شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 455شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 456شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 457شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 458شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...459شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 460شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 461شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 462شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 463شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 464شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 465شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 466شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...467شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...468شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 469شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 470شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 471شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 472شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 473شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 474شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 475شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 476شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 477شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 478شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ