کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر از چهره ذاتش برافتد برده اسما
    ز تاب پرتو حسنش فنا گردد همه اشیا
    ز جام باده عشقش همه ذرات سرمستند
    گرفت آفاق ازین معنی سراسر فتنه و غوغا
    همان یک باده با هر کس دهد ساقی ز دیگر جام
    کند وامق ز عذرا مست و مجنون از رخ لیلی
    تجلی میکند هر دم بعالم شاهد حسنش
    اگر دیدار میخواهی بیاور دیده بینا
    چو از رخ پرده بردارد جمال خود بیاراید
    همه اعضای من گردد سراسر دیده سرتاپا
    که تا هر جا بهر عاشق نماید شیوه دیگر
    گهی مسجد کند منزل گهی میخانه را مأوی
    بحسن تازه هر ساعت نماید یار دیداری
    از آن رو دایما بودست اسیری واله و شیدا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha