به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۹: عاشق ورند و بیخودم تن تللا تلا تلا

2010عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عاشق ورند و بیخودم تن تللا تلا تلا
مست شراب سرمدم تن تللا تلا تلا
ساقی جام وحدتم مست مدام حیرتم
نیست خبر ز کثرتم تن تللا تلا تلا
از خم اوست جوش ماو ز می او خروش ما
مست ازوست هوش ما تن تللا تلا تلا
عاشق روی دوستم واله حسن اوستم
مغز شدم نه پوستم تن تللا تلا تلا
بیخبرم ز کفرو دین، رسته ام از شک و یقین
تا که شدم خدای بین تن تللا تلا تلا
ظلمت ما چو نور شد غیبت ما حضور شد
محنت و غم سرور شد تن تللا تلا تلا
واقف کن فکان منم عارف بی نشان منم
طایر لامکان منم تن تللا تلا تلا
عارف و واصل حقم، نارم و نور مطلقم
بحر محیط و زورقم تن تللا تلا تلا
درد بدم صفا شدم، درد بدم دوا شدم
جور بدم وفا شدم تن تللا تلا تلا
صوفی بی صفانیم، زاهد بیوفانیم
من ز خدا جدانیم تن تللا تلا تلا
گفت اسیر یا بیا باده بنوش و خوش درا
گوی ز ذوق و از صفا تن تللا تلا تلا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸: تا نقاب از مه رخسار تو برداشت صبا 2شمارهٔ ۹: عاشق ورند و بیخودم تن تللا تلا تلا 3شمارهٔ ۱۰: پیش از بنای دیر جهان دیر سالها 4شمارهٔ ۱۱: می نماید هر زمان حسن دگر دلدار ما 5شمارهٔ ۱۲: گر وصال دوست میخواهی دلا 6شمارهٔ ۱۳: در باز شد ز میکده ناموس و نام را 7شمارهٔ ۱۴: بهوای روی جانان دل و جان ماست شیدا 8شمارهٔ ۱۵: ای دوست نقاب زلف بگشا 9شمارهٔ ۱۶: تا جان مرا شد بغم عشق تولا 10شمارهٔ ۱۷: ما می پرست یار و جهان می پرست ما 11شمارهٔ ۱۸: کونین قطره ایست ز دریای ذات ما 12شمارهٔ ۱۹: ای شاهبازکبریا زین ظلمت آباد هوا 13شمارهٔ ۲۰: جامه بیگانگی پوشید یار آشنا 14شمارهٔ ۲۱: افتخار ما به فقرست و فنا 15شمارهٔ ۲۲: هر نفس آید صدای عشق کای عاشق درآ 16شمارهٔ ۲۳: بردار ای صبا ز جمالش نقاب را 17شمارهٔ ۲۴: چون جلوه روی تو برونست ز احصا 18شمارهٔ ۲۵: تا حسن تو بنمود رخ از جمله اشیا 19شمارهٔ ۲۶: جانا ز چین زلف گشا پیچ و تابها 20شمارهٔ ۲۷: تا جان ما گذشت ازین قیل و قالها 21شمارهٔ ۲۸: عارف اسرار پنهانیم ما 22شمارهٔ ۲۹: ز خورشید جمال عالم آرا 23شمارهٔ ۳۰: ای پرتو جمال تو نورالیقین ما 24شمارهٔ ۳۱: زد خیمه شاه عشق بصحرای جان ما 25شمارهٔ ۳۲: ای رخ چون گلشن تو روضه رضوان ما 26شمارهٔ ۳۳: ای بدیدار تو روشن دیده گریان ما 27شمارهٔ ۳۴: عاشقیم و مست صهبای لقا 28شمارهٔ ۳۵: جمال یار می بینم ز روی صورت و معنی 29شمارهٔ ۳۶: ای روی چو خورشیدت تابان ز همه اشیا 30شمارهٔ ۳۷: ای ذات تو ظاهر شده بر صورت اسما 31شمارهٔ ۳۸: ای حسن ترا عالم و آدم شده مجلا 32شمارهٔ ۳۹: دو عالم خواه زیر و خواه بالا 33شمارهٔ ۴۰: مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه ...34شمارهٔ ۴۱: ساقی بده می که بود مستیش فنا 35شمارهٔ ۴۲: دل بسته بزلف یار بادا 36شمارهٔ ۴۳: کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را 37شمارهٔ ۴۴: میرسد هر دم بعاشق صد جفا 38شمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را 39شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...40شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 41شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 42شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 43شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 44شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 45شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 46شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 47شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 48شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 49شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...50شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 51شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...52شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 53شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 54شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 55شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 56شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 57شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 58شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...59شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 60شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 61شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 62شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 63شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 64شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 65شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 66شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 67شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 68شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 69شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 70شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 71شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 72شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 73شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 74شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...75شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 76شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 77شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 78شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 79شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 80شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 81شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 82شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 83شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 84شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 85شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 86شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 87شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 88شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 89شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 90شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 91شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 92شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 93شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 94شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 95شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...96شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 97شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 98شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 99شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 100شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 101شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 102شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 103شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 104شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 105شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 106شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 107شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...108شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 109شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 110شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 111شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 112شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 113شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 114شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...115شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 116شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 117شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...118شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 119شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 120شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 121شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 122شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 123شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...124شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 125شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...126شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 127شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 128شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...129شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 130شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 131شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...132شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 133شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 134شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 135شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...136شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...137شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 138شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 139شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 140شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 141شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 142شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 143شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 144شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...145شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 146شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 147شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 148شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 149شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 150شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 151شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 152شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...153شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 154شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 155شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 156شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 157شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 158شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 159شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 160شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 161شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 162شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...163شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...164شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...165شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 166شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 167شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 168شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 169شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...170شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 171شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 172شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 173شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 174شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 175شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 176شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...177شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 178شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 179شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 180شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 181شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 182شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 183شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 184شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 185شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 186شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 187شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 188شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 189شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 190شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 191شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 192شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 193شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...194شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 195شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 196شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 197شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...198شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...199شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 200شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...201شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...202شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...203شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 204شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 205شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 206شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 207شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 208شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 209شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...210شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 211شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 212شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 213شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 214شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 215شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 216شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...217شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 218شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 219شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 220شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...221شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 222شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...223شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 224شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 225شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 226شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 227شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 228شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 229شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 230شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 231شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 232شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 233شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 234شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...235شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 236شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 237شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 238شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 239شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 240شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 241شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 242شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 243شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 244شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 245شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...246شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 247شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 248شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 249شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 250شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 251شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 252شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...253شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...254شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...255شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...256شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 257شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 258شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 259شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 260شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 261شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 262شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 263شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 264شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 265شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...266شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 267شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 268شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 269شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...270شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 271شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 272شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 273شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 274شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 275شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 276شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 277شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...278شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 279شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 280شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 281شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...282شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 283شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 284شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 285شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...286شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...287شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 288شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...289شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 290شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 291شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...292شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 293شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 294شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 295شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 296شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 297شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 298شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 299شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 300شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 301شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 302شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...303شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...304شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 305شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 306شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 307شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 308شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 309شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 310شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 311شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 312شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 313شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 314شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 315شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...316شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 317شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 318شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 319شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 320شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 321شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 322شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 323شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 324شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 325شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 326شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 327شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 328شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 329شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 330شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 331شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 332شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...333شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 334شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 335شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 336شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 337شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...338شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...339شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 340شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 341شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 342شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 343شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 344شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 345شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 346شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 347شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 348شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 349شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 350شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 351شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 352شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...353شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...354شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 355شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 356شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 357شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 358شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 359شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 360شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 361شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 362شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 363شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 364شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 365شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 366شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 367شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...368شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 369شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 370شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 371شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 372شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 373شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 374شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 375شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 376شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 377شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 378شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...379شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 380شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 381شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 382شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 383شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 384شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...385شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 386شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...387شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 388شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 389شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 390شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 391شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 392شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 393شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 394شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 395شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 396شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 397شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 398شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...399شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...400شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...401شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...402شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 403شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 404شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 405شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...406شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 407شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 408شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 409شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 410شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 411شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 412شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 413شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 414شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 415شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 416شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...417شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 418شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 419شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 420شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...421شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 422شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 423شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 424شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 425شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 426شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 427شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...428شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 429شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 430شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...431شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 432شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...433شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...434شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 435شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...436شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 437شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 438شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...439شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 440شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 441شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 442شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...443شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 444شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...445شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 446شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...447شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 448شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 449شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 450شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...451شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 452شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 453شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...454شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 455شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 456شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 457شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 458شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 459شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...460شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 461شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 462شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...463شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 464شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 465شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 466شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 467شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 468شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...469شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 470شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 471شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 472شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 473شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 474شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 475شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 476شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...477شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...478شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 479شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 480شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 481شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 482شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 483شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 484شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 485شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 486شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 487شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 488شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ